در کتاب اتوپیا، دستوپیا و دولت کریمه مهدوی، ابتدا به ایده های مختلف درباره اتوپیا پرداخته می شود. سپس شفیعی سروستانی سراغ مقایسه حکومت مهدوی و اتوپیای مورد نظر متفکران غرب و شرق می رود. و اینکه آیا حکومت موعود عصر همان اتوپیا هست یا نه؟
در طول تاریخ حضور بشر بر جغرافیای زمین، حوزه های فرهنگی و تمدنی بسیاری، وابسته به دریافت های دینی، اسطوره ای و فلسفی از هستی شکل گرفته و شهرهایی بی شمار برکشیده شده اند.
با مجموعه ای از مناسبات و معاملات مادی که به نحوه بودن و زیستن انسان های هم عصر معنی بخشیده و به آن ها جهت داده اند. پرسش از حوزه های فرهنگی و تمدنی سابق و لاحق و سنجش میزان تطابق هر حوزه با خاستگاه فطری و باطنی انسان ها و دریافت های وحیانی انبیای الهی، باب خاصی را در حوزه مطالعات فرهنگی می گشاید.
اثر حاضر، سعی در پرده برداری از این پنهان شده در آرزوها و امیدها، نمایش موقعیت ساکنان ویران شهرها و بیان میزان انطباق دولت طیبه مهدوی با خاستگاه باطنی و مغفول فرزندان انسان را دارد.
اراده معطوف به قدرت، مناسبتترین تعریف و جامعترین آن برای انسان معاصر در عصر حاضر و اتوپیای غرب است. هر یک از انسانها، حسب موقعیّت و توانایی، مبدّل به یک «من» شده اند؛ متمایل به قدرت و اعمال قدرت بر غیر خود و به همان نسبت نیز مستغرق در ساحت مادّی حیات وجنبه حیوی خودند و بر آن نیز اصرار می ورزند.
جورج اورول انگلیسی، در رمان «1984» تصویر و توصیف بسیار نزدیکی از عصر قهر، استیلا و عصر اراده معطوف به قدرت، ارائه کرده است.
این رمان بیانیّه سیاسی شاخصی در نقد و ردّ نظامهای توتالیتر و تمامیتخواه و نیز به طور مشخّص، «کمونیسم» شناخته میشود. جز این، در رمان «1984»، شخصیّت اصلی داستان، وینستون است. او در یک جامعه دستوپیا زندگی و کار می کند؛ سرزمینی که در آنجا، همه چیز تحت کنترل شدید قرار دارد.
دستوپیا، جامعه ای است خیالی که پلیدی ها و رذایل آن با هدف عبرت آموزی اخلاقی یا سیاسی به تصویر کشیده می شوند. دستوپیا، «ویران شهر» در مقابل اتوپیا و مدینه فاسده است.
ساکنان قرن هجدهم میلادی در رویای اتوپیای (آرمان شهر) پیشرفت و ترقی بی سر و دستار وارد میدان شده و با چشم پوشی از همه سوابق و لواحق قومی و ملی و مذهبی، رو به جهان مدرن و مدرنیزاسیون به راه افتادند.
ساکنان آسیا و افریقا نیز با تاخیری کم و بیش دویست ساله در پی غرب روانه شدند و اگر چه آنان چون «ژاپن» غربی نشدند، اما غرب زده و ماشین زده شدند و جایی میان زمین و آسمان معلق ماندند.
قرن بیستم میلادی، به تدریج پرده ها را بالا زده و ازدحام و آوار بن بست ها و بحران ها را بر بشر بر ملا کرد و معلوم ساخت که اتوپیای رؤیایی پر زرق و برق، چیزی جز دستوپیای و ویران شهری بیش نبوده است.