کتاب اِ.... زیور خانوووم! رمانی اجتماعی با ژانر عاشقانه است که به قلم خدیجه تاجالدین به نگارش در آمده است و در انتشارات یمام منتشر شده است.
موضوع این رمان درباره پسرِ خانی است که بر حسب اجبار و مصلحت، با دختری رعیتزاده ازدواج میکند و چون این ازدواج برخلاف میلش بوده، پس از مدت زمان کوتاهی از این ازدواج ناموفق، همسرش را در دوران بارداری رها کرده و....
روز موعود رسید. کدخدا «جابر»، همهی دختران همسنوسال مرا به خانهی خانم برد، بیش از ده نفر بودیم. آن روز بهترین لباسها را بر تن کرده بودم تا شاید مورد توجه خانم قرار بگیرم. خدمتکردن در خانهی خانم، خوششانسی بزرگی محسوب میشد، چرا که در آن چند ماه نهتنها از کار در مزرعه خبری نبود، بلکه بهترین شرایط برای زندگی فراهم میشد. خانم، زنِ دستودلبازی بود که علاوه بر رسیدگی ظاهری به خدمتکارانش، از لحاظ مالی تا مدتها آنها را تأمین میکرد و پول خوبی به خانوادهی فرد مورد نظر میداد. گذشته از اینها خدمت کردن به خانم افتخار بزرگی محسوب میشد؛ دختری که توسط خانم انتخاب میشد به معنای آن بود که مورد نظر خاص قرار گرفته است و ارج و قرب زیادی پیدا میکرد.
اولین بار که معنای بختواقبال را فهمیدم آنجا بود. مثلِ اینکه روی ابرها قدم میزدم، گویی دستِ ملکه را در دست داشتم و راه میرفتم. دستان گرمش شادی را به وجودم هدایت میکرد. در حالیکه از پلهها بالا میرفتیم، رو به کدخدا که دختران را به طرف پنجدری هدایت میکرد، گفت، به خانهی زیور برو و زحمت آوردن وسایل او را بکش.