کتاب با کاروان نیزه، ترکیب بند عاشورایی است که در چهارده بند سروده شده است. زبان سنجیده، تعابیر هوشمندانه و فضای نوین تفکر اسلامی و شیعی از امتیازات و محتوای کتاب است.
کتاب با مقدمه ای از علی معلم دامغانی به عنوان شعر آیینی روزگار ما و پایان سخن، نگاهی به ترکیب بند با کاروان نیزه نقدی از عبدالجبار کاکایی به سرانجام رسیده است.
بند اول با این بیت آغاز می شود: می آیم از رهی که خطرها در او گم است/ از هفت منزلی که سفرها در او گم است/ از لابه لای آتش و خون جمع کرده ام/ اوراق مقتلی که خبرها در او گم است. بند دوم اشاره به مصیبت جانگذار عاشورا دارد و بند سوم گفت وگو با فرات، بند چهارم، گفت وگوی امام حسین (ع) با امام علی (ع) است و بند پنجم، سخن از خیزران است و بند ششم، در وصف نماز عشق و بند هفتم، در وصف روز عاشورا، و بند هشتم، درباره امام (ع)، بند نهم یاد از پرچمدار کربلاست و بند دهم، در وصف آنچه در کربلا گذشت، بند یازدهم، سرهای پرنی و بند دوازدهم، گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود/ بند سیزدهم، کاروان به شام می رود و بند چهاردهم، با کاروان نیزه به دنبال می روم/ در منزل نخست تو از حال می روم. علی معلم درباره ترکیب بند عاشورایی قزوه می گوید: به هر حال این عرصه، عرصه مردان فحل و پهلوانان اندیشه است.
کسانی که از جان و دل مایه بگذارند. اگر ما کم کاری کنیم، عرصه به دست نااهلان می افتد. اگر هنرمندان این کار را نکنند مردم عوام و مداحان کم مایه دست به تغییراتی می زنند که در این سالها شاهد بوده ایم و امید به امثال علی رضا قزوه و عزیزان دیگر از شاعران آیینی این روزگار است که خدا کند از عهده این مهم بر آیند.
عبدالجبار کاکایی می نویسد: با همه این احوال، ترکیب بند علی رضا قزوه به لطف بهره گیری از زبان سنجیده، تعابیر هوشمندانه و فضای نوین تفکر اسلامی و شیعی، یکی از درخشان ترین منظومه های عاشورایی عصر ماست. یاقوت و د ُر صِیرفیان را رها کنید/ اشک است جوهری که گهرها در او گم است.
قزوه شاعر یگانة سرزمین خود است. او را باید متعلق به منطقة خراسان بزرگ دانست. خراسانی که امروز یک بخش کوچکی از آن را متأسفانه به سه استان تقسیم کرده اند و هیچ بعید نیست که فردا همین را هم باز تقسیم کنند! درحالی که روزی از دروازة ری و خراسان که همین گرمسار امروزی و خاستگاه شاعر ما، قزوه، است تا آن سوی جیحونْ خراسان بزرگ نامیده می شد. گرمسار سرزمینی است در آستانة کوه و کویر، و متعلق به دوره های باستانی که نام قدیمی آن «پتش خوارگر» بوده است.
در دوره های قدیم، نرسیده به این شهر و بعد از ایوانکی، در میان کوه های سردره، دروازة ری و خراسان واقع شده بود. این جاده در مسیر جادة ابریشم واقع شده بود و گرمسار شهر میانة خراسان و عراق به حساب می آید.