کتاب زنان عاشورایی، اثر زهره یزدان پناهقرهتپه؛ در خود سوانح احوال جمعی از بانوان گرامی، شجاع و متخلق به اخلاق علوی و حسینی را دارد. این پرورشیافتگان مکتب کربلا، بنای عهدی را استوار ساختند که تندبادهای حوادث روزگار و فرازونشیبهای تاریخ قادر به رخنه در آن نیست.
ازهمینرو، اینان نام خویش را با حضور در خیل عاشوراییان جاودانه کردند و دیگران پس از خود را نیز متذکر این معنا نمودند که برای جاودانگی و نیکسرانجامی، راهی جز بودن در خیل عاشوراییان و ماندن در میان آنان تا آخرین لحظه از حیات نیست.
فصل 2: نقش زنان در حماسه عاشورا و چگونگی ادامه رسالت..
زنان عاشورا، گاه در جبهه مبارزه بودند، گاه در کسوت پرستاری و غمخواری، گاه در نقش پیامرسانی و... لذا در هر موقعیت مناسب، مسئولیت خطیر ادامه رسالت را با ابزار متناسب با آن شرایط عهدهدار بودند.
2-1 . مشارکت زنان در مبارزه، جهاد و شهادت
شرکت زنان در جبهه پیکار، و همدلی و همراهی با نهضت امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوههای حضور زنان در عرصه نهضت عاشورا و تداوم آن است. همکاری زنانی مانند طوعه در کوفه با نهضت مسلم بن عقیل، همراهی همسران برخی از شهدای کربلا و مبارزه آنان مانند همسر مسلم بن عوسجه (امخّلف)، همسر عبدالله بن عمیر کلبی (اموهب)، همسر جنادة بن کعب انصاری (ام عمرو بن جناده) حتی شربت شهادت نوشیدن برخی از این زنان مانند ام وهب و همچنین تشویق اطرافیان به ادامه مبارزه و جهاد و شهادت و روحیه بخشی به اطرافیان از سوی این زنان و نیز اعتراض و انتقاد برخی از همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان در سپاه بنیامیه مانند همسران خولی و... از مصادیق حضور زنان در جبهه مبارزه، جهاد و شهادت است.
این مبارزه زنان تا پس از واقعه عاشورا نیز ادامه یافته است. مصادیق این مبارزه را نیز در پناه دادن همسر حارث به دو طفل مسلم، قیام دُُرةالصدف، صفیة بنت عبدالله بن عفیف ازدی و... میتوان یافت. لازم به یادآوری است که مبارزات و حضور مؤثر بزرگ زنان عاشورا حضرت ز ینب (س) حضرت امّ کلثوم (س) و... با شیوههای خاص و مؤثر در جای خود بحث خواهد شد. در اینجا فقط به ذکر نمونههایی از شرکت زنان در مبارزه، جهاد و شهادت بسنده میکنیم:
امموهب، همسر عبدالله بن عُمیر کلبی
روز عاشورا، وقتی عبدالله بن عمیر به میدان رفت، امموهب نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت، ولی امام حسین(ع) مانع او شد و فرمود: زنان موظف به جهاد نیستند، اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک کرد و گفت: بهشت بر تو مبارک باد! از خدا درخواست میکنم مرا همراه تو قرار دهد که شمر ، غلامش رستم را سراغ او فرستاد. آن غلام با عمود، سر او را شکافت و شهیدش کرد.