در کتاب نقش پلیس محله محور در پیشگیری از جرم (مطالعه ی موردی شهر شیراز) نوشته مختار دهقان و حمید قربان پور، به بررسی نقش و تاثیر پلیس در امنیت محله و ویژگی های پلیس محله محور می پردازد.
امنیت از جمله اموری است که پایه و اساس فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگ جوامع است. افزایش جرایم اجتماعی و باندهای بزهکاری نشان از ناکارآمدی دستگاه عدالت کیفری هستند که لزوم توجه خاص در غلبه بر این بحران، سبب سوق دستگاه های امنیتی و انتظامی در جلب مشارکت جامعه مدنی (در امر پیشگیری و تامین امنیت جامعه) شده است.
مشارکت شهروندان در تامین امنیت محله ها و پیشگیری از جرم علاوه بر کاهش هزینه های دولت، سبب تعامل بیشتر شهروندان با پلیس محله محور خواهد بود. موضوعات حیاتی پیش روی پلیس همراه با ضرورت تحول در اصول کلی و شیوه خدمت (پلیس محله محور)، تحول در ابزار و وسائل انجام وظیفه (فناوری) و تغییر در انتظارات جامعه از عملکرد پلیس (ضرورت حرفه ای شدن و پاسخگو بودن)، معیارهای جدیدی را برای تحلیل، برنامه ریزی و تصمیم سازی پلیس دیکته می کند. همراه با تغییرات جوامع، سازمان های متولی نظم و امنیت نیز در طی قرون و از زمان تکوین اولیه این سازمان ها، در فلسفه، هدف، راهبرد، تاکتیک و ساختار دچار تحول و تغییرات اساسی شده اند. این مسئله در نیروی پلیس به جهت داشتن بیشترین تعامل با مردم و سایر نهادهای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است. نیروی انتظامی مفید و مطلوب زمانی حاصل می شود که دارای سازمان و عملکردی با بهره وری بالا باشد.
کاهش جرایم به منظور تحقق امنیت از مهم ترین نیازها و انگیزه های انسانی است. امروزه آسیب های اجتماعی نظیر بزهکاری و انحراف های اجتماعی در کنار دشواری های دیگر به یکی از منابع ظهور و گسترش جرایم و احساس ناامنی در بین شهروندان تبدیل شده است.
تشدید اعمال قوانین کیفری و تقویت اقدامات پلیسی و سرمایه گذاری های همه جانبه دولت برای تعدیل جرایم، آن طور که شایسته است، نتایج مطلوبی به دنبال نداشته است. از آن جا که در چارچوب برنامه های توسعه اجتماعی، بر اعتماد اجتماعی روز افزون مردم به عنوان اعضای جامعه مدنی در همه زمینه ها تأکید می شود. پس اعتماد اجتماعی می تواند در مبارزه علیه جرایم و تأمین امنیت به مقام های رسمی و دولتی کمک نماید؛ و از آن جا که این پدیده ریشه در بعد عاطفی دارد، در ایجاد، پذیرش، مقبولیت و همدلی نقش مهمی ایفا می کند و این خود موجب انطباق، سازگاری، همنوایی هر چه بیشتر اعضای جامعه و گروه ها و استحکام اجتماعی می شود.
برقراری نظم اجتماعی و حفظ امنیت در جامعه با اعتماد و سرمایه اجتماعی، رابطه دو سویه مثبت دارند، بدین معنا که هر چه اعتماد و سرمایه اجتماعی بالاتر باشد از میزان جرایم کم می شود و در نتیجه نظم و امنیت اجتماعی بالاتر خواهد بود. فوکویاما اعتقاد دارد که سرمایه اجتماعی نظم را به روش مؤثر و کارآمدی حفظ و تداوم می بخشد؛ لذا اعتماد به عنوان مبنایی برای اجتماعی در رشته ها و سطح های تحلیل مختلف راه یافته است. اگر بتوان از اعتماد که سرچشمه همکاری است، صیانت کرد و آن را فعال نگه داشت در این صورت به کیفیت نظم اجتماعی و کارآیی با استفاده از ابزارهای مناسب کمک کرده ایم.
بنابراین بالا بودن اعتماد و بهره وری سازمان های خدماتی و تولیدی در جامعه نظیر پلیس و... ضمن آن که مشروعیت حکومت ها را افزایش می دهد، دولت را قادر می سازد رفتار مردم و شهروندان را پیش بینی کند؛ مطابق با آن سیاست ها و برنامه های توسعه را پی ریزی و گسترش دهد.
در جامعه ای که تعامل مردم و دولت خصمانه، بی طرفانه و به دور از اعتماد باشد، روابط اجتماعی بسیار دشوار و پر هزینه می شود، اعتماد رخت بر می بندد، اخلاقیات سست می شود، جرم و جنایت شیوع می یابد، رفتارهای مردم نسبت به هم موقتی، گذرا یا مسافرتی خواهد بود. در این شرایط قرار نیست کسانی با هم زندگی کنند بلکه به اجبار برای چند روزی دور هم گرد آمده اند.