کتاب کودکان کار، معضلی بین المللی نوشته محدثه نقی زاده و میلاد میوه یان، به بررسی اقدامات جهانی و ملی در راستای ممنوعیت کار کودک و نقش و مسئولیت دولت ها در راستای تحقق این امر می پردازد. کودکان کارگر به کودکانی تلقی می شود که به طور پیاپی و مستدام به کار گرفته می شوند. کار کودک یک امر آشکار و حتی شاید یک پدیده ی در حال پیشرفت در دنیای اکنون است. شاید بتوان گفت کلیه کودکانی که کار می کنند با عدول از استاندارد های ملی و بین المللی و یا نقض آن ها مشغول به کار هستند، این مورد یک واقعیت به چشم دیده شده است. بی پولی و نیاز مادی سبب اصلی کار کردن کودکان است. شرایط نامطلوب اجتماعی و اقتصادی کودکان را به کار کردن وادار می کند. این حالت اضطرار و نیاز مادی است که آنان را وامی دارد برای رهایی از بی پولی و کسب تکه نانی به کار بپردازند. عوامل دیگر نیز در جایگاه خود این عامل اصلی و علت اساسی را بیشتر می کند. برای مثال می توان به موارد زیر اشاره کرد: - مهاجرت از شهر به روستا و نداشتن شغل ثابت سرپرست خانواده. - نامطلب بودن وضع خانوادگی کودک به دلیل نبودن پدر یا بیماری، از کار افتادگی یا مرگ یکی از والدین، و یا موفق نشدن کودک در تحصیل. واضح است که در مورد کودکان خانواده های بی پول اکثرا به دلیل فقر خانواده و عدم توانایی تحمل هزینه تحصیل کودکان، اشتغال ایشان به تحصیل سخت است، همچنین بی سوادی والدین نیز مشکلاتی در مسیر تحصیل کودک پدید می آورد و الگو و سرمشقی نامطلوب برای او است. در کشورهای پیشرفته از لحاظ مالی، بیشتر کودکان در کشاورزی و غالبا در کنار خانواده خارج از ساعات کلاس و در ایام تعطیل تابستان مشغول به کارند. علاوه بر کشاورزی کودکان و نوجوانان در فعالیت های بازرگانی به عنوان فروشنده یا توزیع کننده کالا و در کار هتل داری و رستوران مخصوصا در زمان تعطیلات و در مکانی که مسافر فراوان است به کار می پردازند. آلبرت توماس نخستین مدیر دفتر بین المللی کار معتقد بود وضع نامطلوب کودکان خردسال مشغول به کار در کارهای ریسندگی و غیره و لزوم جلوگیری از آنان بیش از هر عامل دیگری انگیزه اقدامات نخستین و فعالیت های مربوط به ایجاد یک سازمان بین المللی بود که باعث به تاسیس سازمان بین المللی کار گردید.
سازمان های کارفرمایی نماینده و حامی منافع کارفرمایان هستند و به خلق شرایطی که منجر به موفقیت آن ها می شود کمک می کنند. سازمان های فوق این کار را با تاثیر بر محیط های شغلی و فراهم کردن سرویس هایی که عملکرد فردی آن ها را ارتقا می دهد، انجام می دهند. اخیرا تعداد بیشتری از کارفرمایان این واقعیت را پذیرفته اند که بهره کشی از کودکان غیر قابل تحمل است و هزینه های انسانی بلند مدتی برای جامعه شان به همراه دارد. بسیاری از کارفرمایان متوجه شده اند که وارد شدن کودکان به بازار کار می تواند توسعه اجتماعی و اقتصادی یک کشور را محدود و کند سازد چرا که کار کودکان در سنین پایین مانع از شکل گیری نیروی کاری تحصیل کرده و با مهارت و در نهایت مانع از خلق فن آوری و تکنولوژی جدید خواهد شد. بنابراین، اقتصاد آن کشور عقب مانده خواهد شد. سازمان های کارفرمایی می توانند علاوه بر تشویق دیگر شرکای کلیدی نظیر سازمان های کارگری، سازمان های غیر دولتی، موسسات آموزشی و رسانه، اعضای خود را تشویق کنند در جهت منع استخدام کودکان گام بردارند. هدف از مشارکت با دولت و سازمان های کارگری دستیابی به توافق در خصوص تعیین انواع کار کودکان و شرایط کاری خطرناک برای آن ها می شود. چنین توافقاتی می توانند در قانون گذاری داخلی منعکس گردند. به عنوان مثال، در سال 2006 میلادی هند کار کودکان به عنوان مستخدمین خانگی را در لیست فعالیت های خطرناک برای کودکان قرار داد. به علاوه، قانون گذاری و گفتگوی اجتماعی بر اقداماتی تمرکز می کنند که در جهت حذف کار کودک می توان اتخاذ کرد.