امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
49,000
خرید
108,000
25%
81,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب زان تشنگان 

کتاب زان تشنگان جریانی نو در روایتگری عاشوراست. اگر همیشه نگاهی واپس‌نگر و ثابت به این رخداد وجود داشت، این کتاب فرصتی به ما می‌دهد تا از منظر امروز و با نگاهی تازه به آن بنگریم. ببنیم که آدم‌های سادۀ امروزی چگونه با آن مواجه می‌شوند و از آن تأثیر می‌گیرند.

محرم و عاشورا برای بسیاری از ایرانیان فراتر از یک سوگواری ساده است. این ماه با آیین‌ها و سنت‌هایی گره خورده که ریشه در عمیق‌ترین احساسات و عواطف‌مان دارد. مراسمی است که هر بار تغییرمان می‌دهد و از ما آدم‌های بهتری می‌سازد. اما نه فقط حضور در این مراسم‌ها، که خواندن روایت‌های مرتبط با آن هم می‌تواند اثرگذار و خوشایند باشد.

کتاب زان تشنگان که جلد سوم از مجموعۀ کآشوب است، دربردارندۀ تعدادی از خواندنی‌ترین روایت‌های محرم و سوگواری‌های مربوط به آن است. در این کتاب بیست و چهار نویسنده در مورد خاطره‌انگیزترین محرم عمرشان صحبت کرده‌اند و در قالب ناداستان‌هایی صمیمی از مواجهه با این تجربه گفته‌اند و احساسات‌شان را صادقانه گزارش داده‌اند.

نفیسه مرشدزاده در کتاب زان تشنگان، مثل دیگر کتاب‌های مجموعه‌اش، به سراغ نویسندگانی با نگرش‌ها و تفکرات متفاوت رفته. کسانی که ظاهراً با هم فرق دارند و از هم دورند اما در یک نقطه به هم می‌رسند؛ عاشورا! همۀ این نویسندگان کوشیده‌اند بی‌پرده از سوگواری‌هایی که تغییرشان داده و روضه‌هایی که آن‌ها را منقلب کرده بگویند. در این کتاب نویسندگانی همچون مصطفی اصانلوی، مونا تاروردی، دریا چوبین، روح‌الله رجایی، مهدی شادمانی، محمدعلی فارسی، محمد ملاعباسی و احسان ناظم بکایی حضور دارند و خاطرت‌شان از روضه‌ها و سوگواری ماه محرم را بازگو کرده‌اند.

گزیده کتاب زان تشنگان

خوبیِ زندگی با حج‌محمود، پدرم خدابیامرز، به این بود که همیشه‌ غافلگیری و هیجان به راه بود. مثلاً می‌شد که فقط هشت سالم باشد، توی سفر، کنار ستون سنگی یکی از رواق‌های حرم قم یا مشهد نشسته باشیم، کیفورِ خنکایِ معطر پنکه‌های سقفی در حال چرت ‌زدن باشم، یکهو پدر دستش را بزند سر شانه‌ام که «بلند شو. باید سخنرانی کنی.» فلان خطبه‌ی نهج‌البلاغه را که مرور کرده بودیم باید برای زوارِ از همه‌ جا بی‌خبرِ مشغول دعا با صدای بلند واگویه می‌کردم یا مثلاً یکهو با اشاره به یک رجل بزرگ مملکتی که با خدم و حشم آمده بود شهرمان می‌گفت «برو به این آقا بگو این‌جا توی سالن اجازه نداره سیگار بکشه.» یا بی‌هوا قلم‌مویی را که از نوکِ نیشش رنگِ تازه می‌چکید، می‌داد دستم، می‌گفت «بیا. بگیر. من باید جَلدی برم جلسه، بقیه‌ی این پلاکارد رو بنویس.» متوجه سن و سالم نبود. خیال می‌کرد خودش با تمام قابلیت‌ها و خلاقیت‌ها، تکثیر شده توی پسرش و می‌تواند هر کاری را به او تفویض کند. با این روشی که بی‌مقدمه هُلم می‌داد وسط صحنه‌ی اجرا، پیش چشم تماشاچیانی که هُرم نفس‌شان می‌خورد به سر تا پای کودکی‌ام، جسارت اجرا، بیان و تماشا کردن، نوشتن و حتی بازیگری به من داد. وقتِ وقتش هم ملاحظه نداشت و همان‌جا پیش چشم خلایق، چوب ترِ ملا‌مکتبی‌اش را به تن آدم خُرد می‌کرد. اجرای حدودش رفیق و غریبه نداشت. حکم می‌کرد و می‌زد.

پدرم که قد و بینی بلند با ابروهای خوش‌رشد داشت و اگر کوتاه‌شان نمی‌کرد می‌آمدند تا روی چشم‌هایش، درس‌خوانده‌ی مکتب بود، دوره‌ی پهلوی اول. سواد شریعتش عالی بود. سخت‌گیر احکام. روی همین حساب که ملغمه‌ای بود از ذوق هنری و جدیت میرغضب، بعد از انقلابْ سینمای تازه مصادره‌شده‌ی شهرمان را دادند دستش. می‌خواستند حج‌محمود با آن روی لطیف هنری‌اش از تهرون فیلم سالم بیاورد محض تفریحات سالم مردم مؤمنی که داشتند شیوه‌ی جدید زندگی را می‌آزمودند و البته می‌خواستند همزمان حج‌محمود با آن روی ترش و انقلابی‌اش نَسَقِ مِیغان‌هایی را که ردیف آخر توی تاریکی بچه‌های مردم را دست‌مالی می‌کردند، بکِشد. آخرش هم همین روی دوم کار دست‌شان داد. حج‌محمود مچ یکی دو تا الواط را وسط‌های سانس گرفت و بدجوری کتک‌شان زد. کار به شکایت و تهدید رسید و مسئولیت سینما را ازش گرفتند. شد مسئول واحد فرهنگی‌هنری، تبلیغات یا همچین چیزی در اداره‌ی بنیاد شهید شهر .

سهم بوروکراتیکِ حج‌محمود، قهرمان اول روایت ما این شد که نوار ترتیل، صوت، آهنگران، فخری، کویتی‌پور، سخنرانی و این‌ها امانت بدهد به خانواده‌ی شهدا یا بوق و میکروفون سالن‌ها را راه بیندازد. اما این کارها برای روح خلاق او کم بود. این شد که دوربین عکاسی را کشف کرد و پشت‌بندش راه جاده‌های جنوب و غرب را. بالاخره هم تماشای گاه به گاه روایت فتحِ آوینی با آن صدای مخملی، حج‌محمود را واداشت به ضبط صدا و تصویر میل کند.

صفحات کتاب :
240
کنگره :
4249PIR
دیویی :
6208/3فا8
کتابشناسی ملی :
۵۷۵۱۶۸۳
شابک :
0-7-96884-600-978
سال نشر :
1398

کتاب های مشابه زان تشنگان