کتاب بازتاب انقلاب اسلامی بر شعر معاصر عربی نوشته مجید بهستانی، سعدالله همایونی، هدی یزدان و ویراستاری محمد قاسمی می باشد و انتشارات دانشگاه امام حسین (ع) آن را منتشر کرده است.
یک تصور نادرست عمومی وجود دارد که اعراب بالکل با ایرانیان دشمن هستند و جز بدگویی کلام دیگری از آن ها ساطع نمی شود؛ در مکتوبات و مطبوعات خویش ایرانیان را «عجم » می خوانند که جدای از معنای حقیقی «غیرعرب »، نوعی نگرش استعلایی حقارت آمیز به همراه دارد؛ برخی تندروان رسانه ای آن ها، ارتش ایرانی را ارتش صفوی معرفی می کنند تا دعوای صفوی و عثمانی در جامعه زنده بماند.
بعضی گزارش های مؤسسات افکارسنجی غربی دربارۀ تصویر ایران نزد افکار عمومی جهان عرب نشان دهندۀ موقعیت نه چندان مطلوب ایران در ذهنیت عرب های معاصر است. متقابلاً در ذهنیت تاریخی بسیاری از ایرانی ها، اعراب نمی توانند دوستان خوبی برایشان باشند. البته این نگاه در سال های اخیر به دلیل رفت وآمد و سرمایه گذاری برخی ایرانیان در بعضی کشورهای عربی تعدیل شده، ولی هنوز هم روندی سینوسی دارد، به این معنا که وقوع هر حادثۀ منفی یا شیوع هر خبر کذب، سبب بازگشت کهن الگوی منفی از اعراب به ذهن ایرانیان می شود.
کتاب بازتاب انقلاب اسلامی بر شعر معاصر عربی برای مقابله با این تصاویر ذهنی و کهن الگوهاست؛ چراکه کلیشه های ذهنی موجب می شوند همۀ وقایع و حقایق به چشم نرسند یا به آگاهی درنیایند. خاندان سادات، اعراب هاشمی هستند که از هزار سال پیش تاکنون به اقصی نقاط عالم از جمله ایران مهاجرت کرده و پیوندهای عمیق خونی با تمامی اقوام ایرانی ایجاد کرده اند.
پیشینۀ روابط و تعاملات فرهنگی ایران و عرب به گذشته های بسیار دور برمی گردد. قبل از حضور اسلام در ایران تا پایان دورۀ عباسی و پس ازآن به ویژه در دورۀ معاصر تعاملات فرهنگی، شباهت های زبانی و موقعیت جغرافیایی باعث دادوستد تمدنی در سطحی بسیار گسترده و وسیع بین دو ملت شده است. با نگاهی اجمالی به رابطۀ دور و دراز جهان عرب با ایران به خوبی آشکار می شود که در طول تاریخ رابطۀ این دو ملت فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته است.
بدون شک، ورود اعراب به ایران نقطۀ عطف مهمی در رابطۀ دوسویۀ این دو ملت به شمار می آید که اغلب این رابطه -جز برهۀ پذیرش و استقبال از دین مبین اسلام- با نگاهی منفی و موضع گیری های غیرواقع بینانه و متعصبانه بررسی می شود. البته با نگاهی دقیق تر به زوایای مختلف ارتباط جهان عرب با ایران از همان بدو ورود اسلام درمی یابیم که این رابطه دوسویه، متقابل و در حوزه های مختلف زبانی و فرهنگی بوده است و به هیچ وجه نمی توان آن را رابطۀ غالب با مغلوب دانست.حفط فرهنگ ایرانی در کنار آیین و فرهنگ مقدس اسلامی، حفظ و تحول زبان فارسی در کنار به کارگیری زبان عربی، رابطۀ سیاسی و اجتماعی سازندۀ دو ملت و همکاری های گستردۀ علما و اندیشمندان در طول تاریخ به خوبی گواه این مسئله است. ازاین رو، زبان فارسی که به خانوادۀ زبان های هندواروپایی تعلق دارد آینۀ بخشی از تاریخ جهان در طول سه هزار سال گذشته است. حدود نیمی از این ایام، تاریخ باستانی ایران را تشکیل می دهد که به زبان های آن دوره فارسی باستان و فارسی میانه می گویند. نیمۀ دیگر تاریخ ایران، دورۀ اسلامی است و به زبان این دوره، فارسی نو یا فارسی گفته می شود. در دورۀ باستان، حکومت های ایرانی تمدن بزرگی در شرق عالم برپایۀ دین، علم، هنر، معماری و روش حکومتی به وجود آوردند و ایرانیان با پذیرفتن دین مبین اسلام، در پی ریزی علوم اسلامی، اعم از دینی و غیردینی، صمیمانه کوشیدند.
بخشی از میراث علمی و فرهنگی آنان در قرن های نخستین دورۀ اسلامی از زبان های ایرانی به عربی ترجمه شد و دانشمندان ایرانی، همراه با علمای دیگر کشورهای مسلمان، تمدن عالی اسلامی را بنیان گذاشتند. آثار دانشمندان ایرانی، به خصوص ابن سینا، رازی، خواجه نصیر و خوارزمی، که اغلب به زبان عربی می نوشتند، قرن ها در مراکز علمی مغرب زمین تدریس می شد.