کتاب شریعتی در دادگاه تاریخ به کوشش موسسه فرهنگی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی به قلم سیدحمید روحانی در واقع تجدید چاپ مستقلِ دفتر سوم کتابی است که در دهه هفتاد تحت عنوان «نهضت امام خمینی» به چاپ رسیده است. نگارنده کتاب در مقدمه این مطلب انگیزه خود را در تجدید چاپ این اثر «نه خدای نخواسته بر پایه عناد و خصومت با نامبرده، که هرگز و هیچگاه کوچکترین عنادی نسبت به او نداشته و…نه از روی لجبازی کودکانه ….بلکه رویارویی با جاهطلبان سازشکار و بیگانهپرستان تسلیمطلب است که بر آنند راه و روش شریعتی در ارتباط با ساواک را برای نسل امروز الگو کنند»؛ بیان میکند.
دراین کتاب به درستی در مییابید که دکتر علی شریعتی از هماهنگی با ساواک و نرمش در برابر این رژیم سفاک سودی نبرد و در برابر این رژیم شاه بود که توانست از موضعگیریها و سخنرانیهای او آتش فتنه و اختلاف میان ملت مسلمان ایران را شعله ور سازد و به اتحاد و انسجام ملت ایران که در سایه نهضت امام پدید آمده بود، آسیب برساند . سیدحمید روحانی در مقدمه این کتاب که برای بار دوم در سال ۱۳۹۷ به شکل مستقل به بازار کتاب راه یافته، همچنان از «هماهنگی با ساواک و نرمش در برابر سفاک»از سوی شریعتی سخن میگوید. تز اسلام، منهای روحانیت؛ هماهنگی حرکت شریعتی با انقلاب شاهانه، نامههای شریعتی به ساواک و…از جمله عناوین کتاب هستند. در پایان کتاب ۶۷ سند نیز آورده شده است.
حزب توده گرچه یک سازمان صددرصد سیاسی بود و دست به بازی حاد و دامنهدار سیاسی زده بود، اما با یک مکتب اعتقادی و فلسفی و فکری مشخصی مسلح بود و همگام با فعالیتهای شدیدش در صحنۀ سیاست و کشمکشها و مبارزات حزبی و انتخاباتی و پارلمانی و مطبوعاتی و غیره و غیره دست به یک سلسله تبلیغات دامنهدار در زمینۀ افکار و عقاید زده بود و جز بهرهبرداری از همۀ امکانات فنی و مالی و اجتماعی و تشکیلاتی و غیره برای توسعۀ طرز فکر ماتریالیسم دیالکتیک و کمونیسم و صدها مسائل فلسفی و اعتقادی و مذهبی که با آن تصادم مییابد، به سرعت به ترجمه و تألیف کتب و رسالات و جزوههای بسیار و پیاپی پرداخت و چون غیر از بسیاری امکانات مساعد و زمینۀ فراهم، خلأ فکری شدیدی نیز در آن ایام در جامعۀ آشفته محسوس بود و از طرفی مغزهای جوان و نوجو و روحهای تشنۀ ایمان و اعتقادی تازه بشدت در پی مکتبی و طرز فکری متناسب با زمان و با آینده میگشتند، انتشار این کتب و رسالات فکری و مکتبی بخصوص که به دست یک حزب مقتدر و پشتیبانی صریح و شدید یک دولت مقتدر پخش و نشر میشد، توانست به سرعت جای بسیاری در جامعه اشغال کند و اثر عمیق و وسیعی بخصوص بر روی نسل جوان تشنۀ نوجو، ولی کمتجربه و کممایه بگذارد و خودبهخود در این میان آنچه بیش از همه در این تهاجم وسیع فکری قربانی میشد، مذهب بود و نیز اعتقادات اخلاقی و مقدسات اجتماعی و اینجا بود که پدر من سنگینترین و دشوارترین مسئولیتها را بر دوش خود حس میکرد و زندگی خویش و حتی زندگی ما را که او سرپرست ما بود، تباه ساخت و این خود داستانی مفصل است.