گرانبهاترین موهبت ما انسانها مغزمان است.مغز این امکان را برای ما فراهم میکند تا یاد بگیریم، عشق بورزیم، فکر کنیم، خلق کنیم و حتی طعم لذت را بچشیم. مغز ما دروازهای است که احساسات و ظرفیتمان برای تجربه یک زندگی پرمعنا و تواناییمان در برخورداری از صمیمیتی پایدار را آشکار میسازد. این مغز ماست که به ما توانایی نوآوری، بالندگی و انجام دادن کارهای گوناگون را میدهد.اما فقط تعداد اندکی از ما درک میکنیم که میتوانیم با استفاده از چند روش کاربردی، مغزمان را تقویت کنیم و توانایی یادگیریمان را به حداکثر ممکن برسانیم. اغلب ما میدانیم که میتوانیم سلامت قلب و عروقمان را از طریق ورزش و رژیم غذایی مناسب بهبود بخشیم، اما بسیاری از ما این آگاهی را نداریم که میتوانیم مغزمان و متعاقب آن زندگیمان را نیز تا حد وسیعی ارتقا بخشیم.متأسفانه، دنیای پیرامون ما محیط سالم و امنی برای پرورش مغزمان نیست.
در کتاب بیحد و مرز می آموزیم چگونه مغزمان را پرورش دهیم. در این کتاب پیش از آنکه جیم کوییک نقشه راه بیحدومرز شدن را نشانمان دهد، چهار شرور رو به رشد را معرفی میکند که توانایی ما برای فکر کردن، تمرکز، یادگیری، رشد و انسان واقعی بودن را به چالش میکشند. مغزی که همهچیز را در زندگی شما کنترل میکند. برای پیشرفت در قرن بیستویکم، در دنیای آشفتهای که در سیلاب اطلاعات دستوپا میزند، یادگیری فیلتر کردن دادهها و توسعه مهارتها و روشهای جدید، امری ضروری بهنظر میرسد. یادگیری و توانایی یادگیری سریعتر و آسانتر، هرچیزی را در زندگی ممکن میسازد و این بهترین زمان ممکن است که میتوانید مغزتان را همچون بدنتان آموزش دهید. همانگونه که خواهان بدنی سلامت هستید، به مغزی انعطافپذیر، قدرتمند، پرانرژی و سالم نیز احتیاج دارید. آموزش مغز همان کاری است که جیم کوییک با آن امرار معاش میکند. او مربی شخصی پرورش مغز است.
جیم کوییک در بیحد و مرز سه کتاب را در قالب یک کتاب ارائه میدهد. چنانچه ذهنیت، انگیزه و روشهای فعلی، توانایی شما در دستیابی به رؤیاهایتان را محدود کردهاند، پس بیحدومرز بهعنوان کتابی راهنما شما را بهسوی آیندهای بهتر و درخشانتر و مغزی برجستهتر سوق خواهد داد. بعد از مطالعه کتاب بیحد و مرز، زندگی و اصول یادگیری شما همانند قبل نخواهد بود.این کتاب توسط خانم نفیسه تنکابنی ترجمه و بهوسیله انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است.
مدل بیحدومرز
شما میتوانید بدون هیچگونه محدودیتی یاد بگیرید کسی که میخواهید باشید، کاری که دوست دارید انجام دهید و چیزی که میخواهید داشته باشید. من این کتاب را برای اثبات این موضوع به شما نوشتم. اگر هماکنون از حداکثر توانمندیهای خود برای یاد گرفتن و زیستن بهره نمیبرید، اگر بین واقعیت کنونی و واقعیت مطلوبتان شکافی وجود دارد، بهایندلیل است که محدودیتی وجود دارد که باید رها شود و در یکی از این سه حوزه جایگزین شود:
· محدودیت در ذهنیت فرد: شما به خودتان، تواناییهایتان، آنچه شایستهاش هستید یا آنچه امکانپذیر است، باور کافی ندارید.
· محدودیت در انگیزه فرد: از نیروی محرکه، هدف یا انرژی لازم برای اقدام کردن برخوردار نیستید.
· محدودیت در روشهای فرد: مطابق فرایندی عمل میکنید که به شما آموزش داده شده است، اما این فرایند برای خلق نتایج مطلوب شما بهاندازه کافی مؤثر نیست.
این موارد برای فرد، خانواده یا سازمان بهکار میروند. همه ما درباره کشمکشها و نقاط قوت خود داستانی منحصربهفرد داریم. اما خبر خوب اینکه شرایطتان هرچه باشد، شما تنها نیستید. من اینجا هستم تا به شما کمک کنم در هر مسیری که هستید، در این چهارچوب سهبخشی طعم بیحدومرز شدن را بچشید: ذهنیت بیحدومرز، انگیزه بیحدومرز و روشهای بیحدومرز. بگذارید بیشتر شرح دهم:
· ذهنیت (چه چیزی): باورهای عمیق، نگرشها و فرضیات ما درباره اینکه چه کسی هستیم، جهان هستی چه عملکردی دارد، چه تواناییهایی داریم، شایسته چه چیزهایی هستیم و چه چیزی امکانپذیر است.
· انگیزه (چرا): هدفی که فرد در ذهن دارد تا در مسیری قدم بگذارد. انرژیای که مورد نیاز است تا فرد به شیوهای مشخص رفتار کند.
· روش (چگونه): فرایندی مشخص برای دستیابی به اهداف، بهویژه روش منظم، منطقی یا سازمانیافته آموزشی.
درباره مدل بیحدومرز نکات دیگری را بیان میکنم. همانطور که دیدید جایی که ذهنیت و انگیزه با یکدیگر تلاقی دارند را الهام نامیدهام. شما از جایی الهام میگیرید، اما نمیدانید چه روشهایی را بهکار ببندید یا انرژیتان را صرف انجام دادن چه کاری کنید. جایی که انگیزه و روش یکدیگر را میپوشانند، شما واژه پیادهسازی را مشاهده میکنید. از آنجاییکه فاقد ذهنیت مناسبی هستید، نتایج به چیزهایی محدود میشوند که احساس میکنید لایقشان هستید، چیزهایی که احساس میکنید میتوانید انجام دهید و چیزهایی که آنها را شدنی میدانید. جایی که ذهنیت و روش تلاقی دارند، واژه اندیشهپردازی نمایان میشود. آرزوهای شما در ذهنتان میمانند، زیرا فاقد انرژی لازم برای دنبال کردن آنها هستید؛ محل تلاقی این سه حوزه، حالت بیحدومرز را ایجاد میکند. سپس بهدنبال آن، واژه چهارم، یعنی ادغام معنا مییابد.