کتاب گیسوگ نوشته جناب آقای امیررضا رحمانیفرد است که در نشر متخصصان به چاپ رسیده است.
این اثر یک نمایشنامه مونولوگ دراماتیک سورئال با خط داستانی دایره ای و ابزورد میباشد که به صورت گفتگوی تک نفره با یک شخص غایب در صحنه با محوریت نقش فرزند برای جشنواره تئاتر تک نوشته شده است، گیسوگ واژهی مرکب ابداعی به معنای سوگنامهی گیسو میباشد. سوگنامهای از زندگی سحرآمیز سه زن در جسم یک نفر، گیسو دختری نفرین شده از یک خانواده جادویی است که در یتیم خانه بزرگ شده و در جستجوی والدین خود با صندوقچهای اسرارآمیز برخورد میکند که مسیر زندگیش را تغییر میدهد و پی به راز خانوادگی خود میبرد، او در جدال با سرنوشت میخواهد جان خود و عزیزترین آدمهای زندگی خود را از نفرینی که از بدو تولد دچارش بوده نجات دهد...
من خودم اولین بار که توی دانشگاه، جعبه موزیکالم گم شده بود خیلی گریه کردم، تهش نگارگری یه شازدهی خوشتیپیو کشیده بود، من مطمئنم جوونی بابام بوده، وقتی گمش کردم از حراست خواستم کیف کل بچههای کلاسو بگرده
اخرش توی کیف یکی از پسرای دانشگاه پیداش کردم،
وقتی مچشو گرفتم هیچ جوره گردن نمیگرفت و میگفت یادگار مادرشه، وقتی پشت جعبه رو نگاه کردم بدجور شوکه شدم، صورت من پشت اون جعبه کشیده شده بود و اسم منو زیرش نوشته بود گیسو، این صندوقچه رو هم پدرم برام گذاشته بود،
در صتدوقچه را باز میکند، چنتا تیکه لباس کهنه کولیها که باید مال مادرم باشه، یه انگشتر طلا، این کتاب پر از رمز و راز نامفهوم و این نقشه قالی...