به منظور شناسایی، طبقهبندی و توصیف افراد عقب مانده ذهنی، در دههای گذشته، بحثهای زیادی درباره اصطلاح مناسب برای پدیده عقبماندگی ذهنی یا لقب و عنوان شایسته برای افراد مبتلا به عقبماندگی ذهنی صورت گرفته است و در نهایت انجمن عقبماندگی ذهنی آمریکا در سال2002پس از برگزاری همایشهای علمی و بحثهای علمی اصطلاح ناتوانی هوشی را به جای عقبماندگی ذهنی انتخاب کرد.
افراد با نیاز های ویژه چه کسانی هستند؟ناتوانی هوشی چیست؟افراد با ناتوانی هوشی چه کسانی هستند؟چگونه می توان این افراد را شناسایی کرد؟این افراد چه ویژگی هایی دارند؟و به چه نوع خدمات و حمایت هایی نیازمند هستند؟ و.... مطالبی است که در کتاب ناتوانی هوشی (تعریف، طبقهبندی و نظامهای حمایتی)به تفصیل بررسی میشود.
کتاب حاضر ترجمه فارسی آخرین ویرایش یازدهم کتاب ناتوانی هوشی: تعریف، طبقهبندی و نظامهای حمایتی است که در سال 2010 توسط انجمن ناتوانیهای هوشی و رشدی آمریکا منتشر شده است.
کتاب ناتوانی هوشی (تعریف، طبقهبندی و نظامهای حمایتی)توسط احمدبهپژوه و مونا دلاوریان برای دانشجویان، اساتید و روانشناسان همچنین والدین و معلمان افراد کم توان هوشی ترجمه و توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است .
ناتوانی هوشی عبارت است از محدودیتهای معنادار در کارکرد هوشی و رفتار سازشی که خود را در مهارتهای سازشی مفهومی، اجتماعی و عملی بروز میدهد. این ناتوانی پیش از هجده سالگی پدید میآید. پنج فرض زیر برای کاربرد تعریف ناتوانی هوشی ضروری هستند:
1_ محدودیتها در کارکرد کنونی فرد باید در درون بافت محیطهای اجتماعی عادی و در ارتباط با همسالان و فرهنگ فرد در نظر گرفته شود.
2_ سنجش معتبر، باید تفاوتهای فرهنگی و زبانی و همچنین تفاوتهای موجود در عوامل ارتباطی، حسی، حرکتی و رفتاری را مدنظر قراردهد.
3_ در درون یک فرد، محدودیتها اغلب با ناتوانیهایی همراهند.
4_ هدف مهم از توصیف محدودیتها، برنامهریزی برای نمیرخی از حمایتهای موردنیاز است.
5_ به طور کلی با حمایتهای انفرادی مناسب در یک دوره زمانی مداوم، کارکرد زندگی فرد با ناتوانی هوشی بهبود خواهد یافت.