کتاب شعرهای پرپر اثر آقای علی دولتیان
دفتر شعری که مقابل شماست بی آن که از ارزش هنری والایی برخوردار باشد اشعاری است غیر معمولی! و با تعریف بزرگانی چون نظامی گنجوی از شعر، سرسازگاری ندارد. نظامی در بیت
معروف خود می گوید:
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او
اگر قرار است بهترین شعر، درو غترین شعر باشد اشعار این دفتر از چنین عنصری بی بهره اند. حتی اگر دروغ را تخیل بلند شاعرانه بدانیم که به شعر پر و بال می دهد و آن را از فرش به عرش می رساند، شعرهای این دفتر نه تنها بی بال و پر، بلکه پرپرند.
اگر شاعرانگی و هنر اندکی در پنجره ای قابل رؤیت است، همانا گوشه ای از هنر حماسه سازان اصلی این ابیات یعنی مادران، همسران، دختران و خواهران شهدا و رزمندگان و جانبازان و به طور کلی جلو های از حماسه های بلند زنان ولایتمدار استان سمنان است که آن را به تماشا نشسته اید.
به طور مثال در این رباعی:
در بدرقه اش چه کار عالی کردی
یک ساک پر از گندم و شالی کردی
دادی تو النگوی طلایت ای زن
می رفت و تو هم جهاد مالی کردی
به راز پنهان یکی از همکاران فرهنگی اشاره شده که هرگاه از پایگاه هنرستان شهید عباسپور سمنان به جبهه می رفت، همسرش هم طلا و زیورآلاتش را در راه جبهه می داد و این ترجیح بند در هر اعزام تکرار می شد. مسلما این زیبایی معنوی و ایثار و شیدایی، امر منحصر به فردی
نبود و در استان و کشور رایج بوده است.
چند رباعی از این کتاب را با هم بخوانیم:
دوبیتی فاش کن راز محالی
منافق می زند آتش نهالی
نهال کوچک ما شیرخوار است
که عمرش میشود یک ماه و سالی
منافق در زد و وقت اذان بود
نفاقش در لباس او نهان بود
به اهل خانه گفت آورده ام آش
زد آتش خانه و هر چه در آن بود
ندیده آسمان اینگونه ماهی
که در خوابش بخندد گا هگاهی
بسوزد ناگهان در آتش و دود
مگر یک غنچه هم دارد گناهی؟!
تو کشتی هم پدر، هم مادرش را
گل دایی و باغ پرپرش را
منافق! التماست کرده مادر
تو کشتی پیش چشمش دخترش را؟!
چه بی غیرت چه نامردی منافق
در آن خانه چه می کردی منافق
تو می خواهی که برگردی به ایران
مگر در خواب برگردی منافق
منافق! بچه شیر بیشه کشتی
چراغ روشن اندیشه کشتی
بتول و نجمه و دایی و بابا
گل و باغ و درخت و ریشه کشتی
منافق مثل شمری و یزیدی
که قبل از داعشی سر می بریدی
شدی همدست صدام ای منافق
از این کشتار و بی رحمی چه دیدی؟!
شابک :
978-600-331-664-5