کتاب چگونه هیولای خشم را گرسنه بگذاریم؟ نوشته کیت کالینز_دانلی، ترجمه نوشین مهدیخانی و منتشر شده توسط انتشارات نسل نواندیش.
ﻫﻤﮥ ﻣﺎ در ﻃﻮل روز در ﺣﺎل ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح سبک و ﺳﻨﮕﯿﻦﮐﺮدن ﺗﻮﻗﻌﺎت ﺧﻮد از روﯾﺪادﻫﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ و ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﯾﻢ ﻫﻤﮥ آنﻫﺎ ﺑﺮاساس اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ ﭘﯿﺶ ﺑﺮوﻧﺪ، ﺣﺎل اﮔﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ دﻟﯿﻞ واﻗﻌﯿﺖ وﻗﺎﯾﻊ ﺑﺎ ﭘـﯿﺶبینی ﻣﺎ ﻫﻢﺧـﻮان ﻧﺒﺎشد، ﻣﺎ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.
ﻫﺪف از ﺗﺮﺟﻤﮥ ﮐﺘﺎب جگونه هیولای خشم را گرسنه بگذاریم، ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﮑﺎﻧﯿﺰمﻫﺎی ﺧﺸﻢ از ﺟﻤﻠﻪ اﻓﮑﺎری است ﮐـﻪ ﺑﺎﻋﺚ اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻢ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﻋﻼﺋﻢ ﺟﺴﻤﯽ ﺧﺸﻢ، اﺣﺴﺎﺳﺎت و رﻓﺘﺎرﻫـﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺧﻮدﻣﺎن و دﯾﮕﺮان آﺳﯿﺐزا ﻫﺴﺘﻨﺪ و راه ﮐﺎرﻫﺎی ﻋﻤﻠﯽ ﮐﻨﺘﺮل ﺧﺸﻢ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ در اﺑﺘﺪای راه از ﮐﻮدﮐﯽ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ از ﺑﺮوز آﺳﯿﺐﻫﺎی ﻓﺮدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺗـﻨﺶﻫـﺎ، ﻧﺰاعﻫﺎ و ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺸﮑﻼت ﮐﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ اﻣﺮوز ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮوز ﻣﺸﮑﻼت ﻓﺮدی و ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی
اﺳﺖ، ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی ﺷﻮد.
ﮐﺘﺎب چگونه هیولای خشم را گرسنه بگذاریم؟ ویژه ﮐﻮدﮐﺎن ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﻧُﻪ ﺳﺎل اﺳﺖ و ﺷﺎﻣﻞ داﺳﺘﺎنﻫﺎ، ﻣﻌﻤﺎﻫﺎ و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﯿﺪ ﺧﺸﻢ ﭼﯿﺴﺖ و ﭼﺮا ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ و ﺑﺪاﻧﯿﺪ چطور ﻓﮑﺮ ﮐﺮدهاﯾﺪ، ﭼﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ دارﯾﺪ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ و ﻧﯿﺰ ﺧﺸﻢ ﭼﻪ ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧـﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب در ﺑﺮدارﻧﺪه راﻫﻨﻤﺎﻫﺎﯾﯽ ﮔﺎم ﺑﻪ ﮔﺎم ﺑﺮای ﮐﻨﺘﺮل ﺧﺸﻢ از ﻃﺮﯾﻖ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻦ اﯾﻦ ﻫﯿﻮﻻ و از ﺑﯿﻦ ﺑﺮدن آن اﺳﺖ.
ﺑﺎ ﺧﻮاﻧﺪن ﮐﺘﺎب چگونه هیولای خشم را گرسنه بگذاریم؟ ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ درﺑﺎره ﺧﺸﻢ ﯾﺎد ﺧﻮاﻫﯽ ﮔﺮﻓﺖ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺎ ﻣﻮﺟﻮد ﻋﺠﯿﺐ وﻏﺮﯾﺒﯽ ﺑﻪ اﺳﻢ هیوﻻی ﺧﺸﻢ آﺷﻨﺎ ﺧﻮاﻫﯽ ﺷﺪ. ﻏﺬای ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ ﻫﯿﻮﻻی ﺧﺸﻢ، ﺧﺸﻢ ﺗﻮ اﺳﺖ. ﻫﯿﻮﻻی ﺧﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮاﻫﺪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪن ﻏﺬای ﺑﯿﺸﺘﺮ و ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺑﻪ او ﺑﺪﻫﯽ ﺗﺎ ﺑﺰرگ و ﺑﺰرگﺗﺮ ﺷﻮد اﻣﺎ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد، ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎد ﻣﯽدﻫـﺪ ﭼﻄـﻮر ﻫﯿﻮﻻی ﺧﺸـﻢ را ﮔﺮﺳﻨﻪ بگذاری و ﻏﺬای ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪاش را ﺑﻪ او ﻧﺪﻫﯽ؛ ﭘﺲ:ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻣﺄﻣﻮرﯾﺖ ﺗﻮ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﻫﯿﻮﻻی ﺧﺸﻢ اﺳﺖ.
ﺗﻮ ﯾﺎد ﺧﻮاﻫﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﭼﻄﻮر از ﻃﺮﯾﻖ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﺳﺮﮔﺮمﮐﻨﻨﺪه، ﻣﻌﻤﺎﻫﺎ و داﺳﺘﺎن اﯾﻦ ﮐﺎر را اﻧﺠﺎم ﺑﺪهی. ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻌﻤﺎﻫﺎ و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ در آﺧﺮ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب آﻣﺪه اﺳﺖ اﻣﺎ ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﮑﻦ اﮔﺮ در اﻧﺠﺎم ﻫﺮﯾﮏ از آنﻫﺎ ﺷﮏ داﺷﺘﯽ، ﻣﯽﺗﻮاﻧﯽ از ﯾﮏ ﺑﺰرگﺗﺮ ﮐﻤﮏ ﺑﮕﯿﺮی. ﻫﻤﯿﻦ طور ﺗﻮ ﻣﯽﺗﻮاﻧﯽ ﻧﻘﺎﺷﯽﻫﺎی زﯾﺎدی ﺑﮑﺸﯽ و ﻫﺮ ﺷﮑﻠﯽ را ﮐﻪ در اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ، رﻧﮓ ﮐﻨﯽ. در واﻗﻊ، ﭼﺮا ﺗﺼﺎوﯾﺮ ﺻﻔﺤﻪﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﺧﻮاﻧﺪهای، رﻧﮓ آﻣﯿﺰی ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ؟
یک نکته دیگر که درباره این کتاب باید بگویم و آن اینکه هروقت هرکدام از فصلها را کامل کنی، دوتا جایزه بدست میآوری.
هرکسی ممکن است از چیزهای مختلفی عصبانی شود.
حالا تشخیص خواهی داد چرا همه ما از یک موقعیت مشابه عصبانی نمیشویم. آنچه که یک کودک از آن عصبانی میشود، ممکن است کودک دیگر احساس کاملاً متفاوتی به آن داشته باشد. در اینجا داستانی درباره دو پسر نُهساله آمده است که نشان میدهد منظور من چیست؟
شان و بن در مدرسه همکلاسی هستند. بن در مدرسه بسیار سختکوش است اما گاهی بهترین دوستش، شان حواس او را پرت میکند. بعدازظهر آخر هفته است و شان از حرفهای خانم فیلیپس درمورد ریاضی خسته شده است. سپس با صورتش شروع کرد به شکلک در آوردن برای بن. بن به آرامی خندید اما به گوش دادن به حرفهای خانم فیلیپس ادامه داد. سپس شان شروع به کشیدن نقاشی احمقانه در یک تکه کاغذ کرد و جلوی بن گذاشت. هر دو پسر کمی با صدای بلند خندیدند. خانم فیلیپس پرسید: ممکن است به همه ما بگویید چه چیز خندهداری وجود دارد؟
هیچکدام چیزی نگفتند. خانم فیلیپس به طرف میز آنها رفت و تکه کاغذشان را برداشت و به عکس خیره شد. شان نقاشی او را کشیده بود.
خانم فیلیپس تکه کاغذ را در دستش مچاله کرد و گفت: بعد از مدرسه با شما و والدینتان صحبت خواهم کرد. بن با احساس پشیمانی به خانم فلیپس گفت: «من واقعاً متأسفم خانم فیلیپس. اما شان احساس پشیمانی و ناراحتی نکرد. شان از دست خانم فیلیپس عصبانی بود. او میدانست اگر خانم فیلیپس به مادرش بگوید که چه کاری کرده است، او تا یک هفته اجازه دیدن تلویزیون را نخواهد داشت؛ زیرا او تماشای تلویزیون را خیلی دوست دارد.
درحالیکه بن نشسته بود و فکر میکرد که خندیدن به نقاشی شان اشتباه بود، خانم فیلیپس را بهخاطر اینکه میخواست با مادرش صحبت کند، مقصر نمیدانست. شان عصبانیتر شده بود؛ او فکر میکرد که خانم فیلیپس چطور جرئت میکند با مادرم صحبت کند؛ این فقط یک شوخی بود!
شان کتاب ریاضی را که روی میز بود و با بن بهصورت مشترک استفاده میکردند، خطخطی کرد و با خشم به دیوار پرتاب کرد. خانم فیلیپس گفت: همین الان برو دفتر مدیر.