کتاب کوثر زهد، اثر سید محمدجواد وزیریفرد؛ شامل بیاناتی در تبیین و اصلاح معنای زهد است. نویسنده در این کتاب با بیانی که از آیات و روایات گرفته شده است، سعی کرده علاوه بر تصحیح و تبیین معنای درست زهد، راهکارهای عملی و دستورات مناسب با آن را برای سالکان بیان کند.
نگاه به زندگی اهلبیت عصمت و طهارت در این کتاب بهعنوان الگوهای کامل و الهی، از نقاط مثبت این اثر است. زهد در زندگی اهلبیت بهویژه حضرت زهرا (س) علاوه بر ارائهی یک نمونهی کامل و صحیح از زهد، به معنی ترغیب عملی به حرکت زاهدانه در مسیر کمال نیز هست. تأمل در فرازهای نخستین دعای شریف ندبه نشان میدهد که مهمترین عامل برای دستیابی به کمالات معنوی و قرب حضرت حق، زهد و بیرغبتی از دنیاست.
در کتاب کوثر زهد تلاش شده با بیانی جدید حقیقت زهد و اثر آن در وصول انسان به کمالات تبیین شود و جایگاه زهد در زندگی اهلبیت به خصوص حضرت فاطمه (س) مورد بررسی قرار گیرد. بیان نکات معرفتی در باب مقام بلند معنوی حضرت فاطمه (س) که حاصل زهد و بیرغبتی ایشان از دنیا بود، این کتاب را از سایر کتب در این موضوع ممتاز کرده است. مطالعه این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی سعادتمند دینی پیشنهاد میکنیم.
راز بارگاه نداشتن حضرت زهرا در این دنیا
یکی از جلوههای زهد حضرت فاطمهزهرا (س) بارگاه نداشتن ایشان است. البته مسائل سیاسی و آگاهی بخشیدن به مردم و روشن کردن حقایق و فاصله انداختن بین صف حق و باطل جایگاه و اهمیت خودش را دارد. حضرت در آخرین لحظات حیات شریفش خطاب به امیرالمؤمنین (ع) فرمود «مرا وقتی دفن کن که همه در خواب باشند»؛ «هَدَأَتِ الْعُیون». سپس فرمود: «کسی بر من نماز نخواند».
خود ایشان هم میدانست که اگر ایشان را شب دفن کنند و کسی بر بدن مبارکش نماز نخواند و به تشییعش نیاید، قبر ایشان نامعلوم خواهد ماند؛ زیرا قبه و بارگاه برای ایشان مهم نبود. اما سر بالاتر این بیبارگاهی این است که این دنیا ظرفیت در بر گرفتن قبه و بارگاه فاطمه (س) را با آن مقام رفیع ندارد. وقتی خلیفه دوم فهمید امیرالمؤمنین (ع) حضرت فاطمه (س) را دفن کرده است، ناراحت شد و گفت: «من نبش قبر میکنم و فاطمه را درمیآورم و نماز میخوانم». آنجا بود که امیرالمؤمنین (ع) خشمگین شد و شمشیر بیرون کشید و قسم خورد که اگر اقدام به چنین کاری کند، خونش را خواهد ریخت و تعبیرات عجیبی فرمود که خلیفه متوجه شد این ماجرا شوخیبردار نیست.
یک وجه برخورد امیرالمؤمنین (ع) این بود که کسی حق ندارد قبر مؤمن را نبش کند. وجه دیگر آن، وصیت حضرت فاطمه(س) بود. حضرت علی (ع) که امیر مؤمنان بود، به اشرف مؤمنات عالم قول داده بود. صرفنظر از همه این نکات، اگر فاطمه (س) قبه و بارگاه معلومی داشت، عالم به هم میریخت.