کتاب حسن یوسف نوشته محمد شریفیریگی است که در انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است.
تربیت و هدایت بشر از دغدغههای مهم جامعه بشریت از ابتدای خلقت بوده و هست. اصولاً فلسفه رسالت و بعثت انبیا و اوصیا بر همین اساس بوده است و همواره دشوارترین کارها در عالم هستی همین است که سمت و سوی تربیت ابناء بشر به چه اهدافی ختم گردد؟ ابزارها و متدهای تربیتی کدامند؟ نقش الگوها در تربیت چیست و الگوهای صحیح تربیتی کدامند؟ بهترین نظریات تربیتی چیست؟ در هر عصری فرزندانمان را مطابق با چه الگویی تربیت کنیم؟ مراکز تعلیم و تربیت در تربیت چه نقشی دارند؟ و سؤالاتی اینگونه متوجه کسانی است که وظیفه هدایت و تربیت را برعهده دارند.
از آنجا که موضوع تربیت، شکوفا نمودن استعدادهای انسانی است؛ از این لحاظ مکاتب تربیتی گوناگونی شکل گرفته که هر کدام مطابق اهداف تربیتی خود به تربیت انسانها اقدام کردهاند. چون موضوع تربیت انسان است؛ بنابراین، باید سراغ کسی رفت که تمامی ابعاد وجود انسان را میداند، از مبدأ و مقصد سیر حرکت وی آگاهی کامل دارد، تمامی نیازها و اسباب سعادت و تکامل و شقاوت وی را میداند، او تنها همان خالق وی (خداوند متعال) است.
از همین رو در کتاب حسن یوسف با بررسی سوره یوسف حول سه محور اساسی نکات تربیتی و اخلاقی آن بیان شده است:
1. روشهای تربیتی؛
2. نکات تربیتی اعتقادی؛
3. نکات تربیتی اخلاقی.
یکی از ویژگیهای انسان الگوپذیری از رفتار و گفتار دیگران است. با کمی تأمل میبینیم حتی کسانی که ادعا دارند در رفتار و گفتار خود استقلال دارند و تأثیرپذیرند، ناخودآگاه به اخلاق و رفتار دیگران تأسی کرده و از آنها الگو گرفتهاند. مهم این است که در الگوپذیری دچار شخصیتپذیری نشویم، بلکه شاخصها و معیارهایی را که مطابق با حق و حقیقت است، ملاک الگوپذیری قرار دهیم و عاقلانه عمل نماییم.