رویارویی غرب معاصر با جهان اسلام نوشته آقای دکتر ابراهیم متقی و منتشر شده توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است.
اسلام و غرب از نظر تفاوتهای تاریخی و هویتی مورد ارزیابی واقع میشوند. آنان در دورانهای تاریخی مختلف براساس نیازهای استراتژیک خود به جدال مبادرت ورزیدند.
مبنای اصلی انتقاد و جدال جهان غرب با اسلام به موضوعات ایدئولوژیک و زیرساخت اعتقادی آنان مربوط میشود. هم اکنون جهان غرب احساس میکند قویترین تمدنها را دارا میباشد، از قابلیتهای موثر ابزاری برخوردار است و به این ترتیب قادر خواهد بود تا اراده خود را بر سایر محیطهای اجتماعی و ساختهای قدرت تحمیل نماید. این امر تضاد گستردهای بین اسلامگرایان و مجموعههای هژمونیک گرا در جهان غرب ایجاد نموده است.
در این پژوهش« نشانههای رفتاری» کشورهای جهان غرب و واحدهای سیاسی خاورمیانه مورد توجه قرار گرفته و نظریهپردازیهای مختلف درباره تعارض، ستیزش، مقابله و یا اشکال دیگری از جهتگیری سیاسی و استراتژیک کشورها براساس نشانههای رفتاری مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی مبانی فرهنگی و هنجاری غرب معاصر
جهان غرب شامل طیف گستردهای از واحد های سیاسی میباشد که عمدتا در نیمکرهی غربی قرار دارد. شاخصهای جغرافیایی به موازات مولفههای تاریخی و فرهنگی را میتوان از جمله عواملی دانست که بر هویتهای جهان غرب تأثیر به جای گذاشته است. از اواخر قرن پانزدهم شاهد تحولات تکنولوژیک در کشورهای غربی میباشیم. این امر به عنوان اصلیترین عامل شکلگیری «مزیت نسبی» جهان غربی نسبت به سایر حوزههای جغرافیایی، سیاسی و تمدنی محسوب میشود. مطلوبیتهایی که کشورهای غربی از قرن 16 به دست آوردند را میتوان زمینهای برای خودمحوری غرب در نظام بینالمللی دانست. از آن زمان تاکنون همواره یکی از قدرتهای غربی محور اصلی سیاست بینالملل بودهاند و جدالهای متعددی را به انجام رساندهاند. برخی از جدالها فراروی کشورهای پیرامون بوده است. اما بخش دیگر آن را باید نمادی از رقابتگرایی کشورهای غربی برای کسب موقعیت هژمونیک دانست. هژمونیگرایی غرب را میتوان عامل اصلی بسیاری از تضادهایی دانست که به عنوان آغاز چنین جدالهایی محسوب میشود. تحولات تکنولوژیک منجر به ارتقای موقعیت جهان غرب گردید.