کتاب قرآن و معرفت شناسی شامل بیست و دو مقاله است و این مقالات برحسب عناوینی که در فصول آمدهاند از یکدیگر تفکیک شدهاند: فصل نخست، از «امکان و اقسام معرفت» سخن میگوید و بر دو مقاله «امکان معرفت از دیدگاه قرآن» و «قسام معرفت در قرآن» مشتمل میباشد.
فصل دوم از «تعریف و منطق در قرآن» سخن میگوید و چهارمقاله «تعریف در قرآن کریم » و «منطق در قرآن» و «ارزشسنجی معرفتی در قرآن کریم»و «دستگاه منطقی قرآن کریم» را شامل میشود.
فصل سوم از «ابزار معرفت در قرآن» سخن میگوید و از هفت مقاله «عقل در قرآن» و « الگوی تفکر قرآنی بر اساس معناشناسی همزمانی» و «بررسی جایگاه معرفتشناختی «حس» از دیدگاه قرآن» و «خیال ابزار معرفت» و «بررسی جایگاه معرفتشناختی قلب از دیدگاه قرآن» و «کارکردوری معرفت شناختی فطرت در هندسه معرفتی دین» و «رابطه فطرت و معرفت از نگاه قرآن» حکایت دارد.
فصل چهارم از «هرمنوتیک و زبانشناسی» سخن میگوید و به پنج مقاله « شخصیتبخشی درقرآن » و «استعارهها در قرآن با تأکید بر رویکرد زبانشناختی» و رویکردی تطبیقی به هرمنوتیک و تفسیر قرآن» و «بررسی و تحلیل نظریه روح معنا در تفسیر متشابهات قرآن» و «تاریخمندی معرفت» میپردازد.
فصل پنجم از«علم و مابعدالطبیعه» سخن میگوید و بر دو مقاله «نظریه پردازیهایعلمی قرآن» و «قرآن و مابعدالطبیعه نظریههای علمی درباره طبیعت» مشتمل میباشد. فصل ششم از «معرفت دینی و نقد نسبیگرایی» سخن میگوید و شامل دو مقاله «معرفت دینی و معیار آن» و» نقد نسبیگرایی معرفتی از منظر قرآن» است.
سخن از چیستی معرفت، امری سهل و ممتنع است؛ زیرا حقیقت معرفت روشنترین واقعیتی است که انسان با آن مأنوس است، ما دستیابی به تعریفی منطقی از آن ناممکن است ( ملاصدرا ، ،۱۴۱۴ ج،۳ ص۲۷۸ ).
همه اشیا برای انسان با علم مورد شناسایی قرار میگیرند. بدین ترتیب، چیزی نمیتواند واسطه شناسایی علم برای انسان گردد. اما انسان میتواند از همین حقیقت جاری در وجود خود، تعریفی مفهومی ارائه کرده و به وصف علم بپردازد. آنچه از کلمات حکما در تعریف علم برمی آید این است که علم همان حضور، لقا و وصول است.