کتاب دیوانگی یک مرد نوشته دکتر رقیه زراعتی ایدهلو و سهیلا سبزعلی یمقانی و منتشر شده در انتشارات کلید پژوه است. "دیوانگی یک زن" تمام شد. سهیلا که مسئول انجام کارهای کتاب بود اصرار داشت داستانهای دیگری به کتاب اضافه کنیم.
کلی داستان داشتم، داستانهایی واقعی از زندگی زنان اما تا همین جا هم کتاب صد صفحهای شده بود؛ دانشجویانم، دانشآموزان، همکاران معلم و مشاور و والدینی که کتابهای قبلی: "ماجراهای اتاق بازی" و "مشاوره با پیاز" را خوانده بودند از اینکه کتابها، ساده و کم حجم هستند و داستانها در حین واقعی و ملموس بودن، جذابند؛ راضی بودند.
فکر میکردم به هدفم که نوشتن کتابهای ساده و کمحجم اما کاربردی و قابل تامّل است، رسیدهام؛ اما سهیلا از قصه سیر نمیشود! اصرار، پشت اصرار... دیگر شارژگوشیام داشت خالی میشد! : سهیلا! اگر این انتشارات با این قطع و حجم کتاب مشکل داره، داستانمان را در انتشارات دیگری چاپ خواهیم کرد! برای من سلیقهی خوانندگان خیلی مهمه! : پس بقیه قصهها چی؟! : من داستانهای دیگری هم از دیوانگی یک زن خواهم نوشت اما در کتابی دیگر. : پس حالا کتاب بعدی را شروع میکنید؟! : آره! اما طبق قولی که در کتاب قبلی دادهام، اینبار"دیوانگی یک مرد " را خواهیم نوشت. : پس بقیهی دیوانگی یک زن چه میشود؟! : انشالله بعد از دیوانگی یک مرد! هرچند از دیرباز زنان و مردان دستشان در دیوانگی، توی یک کاسه بوده! و به این ترتیب "دیوانگی یک مرد" شروع شد ...
جاده بسیار زیبا بود، همسرم داشت رانندگی میکرد و فرزندانم مشتاقانه خاطرات کودکیام را گوش میدادند. قصههای آقام براشون خیلی جذاب بود، آن ها هم آقام رو دوست داشتند. همهی بچهها و نوهها از شنیدن قصههای آقام لذت میبردند.
اما حالا یکسالی بود که آقام خودش شده بود قصه! دلم براش تنگ شده بود. همسرم گفت: خیلی حیف شد قصههای آقا را ضبط نکردی؛ آقا مرد خیلی جالبی بود و یک عالمه ماجرا را پشت سرگذاشته بود؛ تو میتونستی کتابی از قصههاش بنویسی. آهی کشیدم من فرصتهای زیادی را از دست داده بودم ... .