کتاب ملاقات درشب آفتابی در چهار بخش نوشته شده که دردل هر بخش نیزفصل های متعددی گنجانده شده است. هرچند شرایط علت و معلولی دقیقی برای پیرنگ رمان تدارک دیده نشده، ولی عنصر تصادف و یکبارگی انجام اتفاق ها، سهم مهمی از پاسخگویی به چراهای وقایع را به دوش می کشد. نویسنده با خلق شخصیت های توانمند و به یادماندنی، اعتقادات قلبی خود را به مخاطب القا می کند.
روایت «ملاقات درشب آفتابی» به شیوه ی نویی پی ریزی شده است. صفایی کلیت قصه را روایت می کند. زندگی خصوصی و مشاجراتش با همسری برون گرا و متوقع، چاشنی وقایع اصلی می شود و همسرش که در ابتدا فقط فکر مادیات است، رفته رفته به دنیای جدید صفایی، وارد می شود. استفاده از همین تمهید، داستان را از حالت کلیشه ای شدن دور نگه داشته است. داستان، شخصیت محور است، و نویسنده از آوردن اشخاص ناکارآمد پرهیز می کند. نویسنده درانتخاب عنوان داستان نیز هوشمندانه کارکرده است.
ملاقات درشب آفتابی، اشاره دارد به شب عملیاتی که کیانی نابینا، حسینی را بر دوش می کشد و قرار می شود که حسینی چشم کیانی باشد، اما چند لحظه بعد، از شدت خونریزی بی هوش می شود و جانباز کیانی با قدرت ایمان و توکل بر خدا به تنهایی از میان موانع و مهمات می گذرد تا به نیروهای خودی می رسد. و به زعم موذنی این توفیق جز در شبی آفتابی ممکن نمی شود.
کریم, نویسنده ای است که در حال ثبت خاطرات جانبازان است و در این میان, دو دوست قدیمی را پس از سال ها به هم می رساند. در این رمان، کریم صفایی که دفتردار آموزش و پرورش است، بهعلت فقر مالی بهدنبال کار دوم میرود. او در بنیاد فرهنگی جانبازان به بازنویسی خاطرات جانبازان میپردازد. کریم مشغول بازنویسی خاطرات دو تن از جانبازان است که متوجه میشود این دو، بیآنکه از یکدیگر شناخت و اطلاعی داشته باشند، دنبال هم می گردند...
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب دیجیتال لطفاااااااا بزاریدددددد...