کتاب حاضر، پژوهشی است که در آن تلاش شده با محسوس و عینی نمودن جنگ نرم و تبیین رهیافت های نظری پیرامون آن، به بررسی چگونگی پیاده سازی آن در عرصه های گوناگون پرداخته شود. به این منظور ابتدا به مقایسه ابعاد میزان تأثیرگذاری جنگ نرم و جنگ سخت پرداخته می شود، سپس با مطالعه روند جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران، رهیافت های نظری منطبق بر این روند و نیز راهبردها، ابعاد و عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این جنگ مورد واکاوی قرار می گیرد.
جنگ نرم را می توان آخرین حلقه از سلسله راهبردهای نظام سلطه برای تغییر حکومت های ناهماهنگ با منافعشان به ویژه در جهان سوم دانست. حلقه های پیشین این سلسله را می توان دکترین هایی همچون «براندازی و ضدبراندازی»، «شورشگری و ضدشورش گری» و «جنگ کم شدت» نام برد.
امریکایی ها پس از شکست خفت بار در ویتنام، پروژه ای را از طریق مؤسسات آکادمیک و اندیشکده های راهبردی خود مورد بررسی قرار دادند که شکل تازه ای از براندازی و تغییر حاکمیت ها بود و با استفاده از فرایندهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و در صورت لزوم اجرای عملیات نظامیِ محدود محقق می شد. این مدل در سرنگونی آلنده در شیلی، ساندنیست ها در نیکاراگوآ کاربردی گردید.
به طور کلی امروزه، رهیافت تقابل گرایی و خشونت محور با محوریت اقدامات نظامی در نظام بین الملل جای خود را به رویکرد نرم افزاری و جنگ نرم داده است. این رهیافت از سوی مراکز مطالعاتی و مؤسسات وابسته به بنیان های غرب اشاعه یافته، و توسط مؤسساتی همچون کمیته خطر کنونی، بنیاد اعانه ملی برای دمکراسی، موسسه هوور و بنیاد دفاع از دمکراسی ها ترویج شده است.
کنگره :
UB277 /الف9س4 1395
شابک :
978-600-9645-62-6