جنگل قصه ما جنگل دوستی ها و خوبی ها بود، نه اینکه هیچ وقت مشکلی برای هیچ کدوم از حیونا یا گلا یا درختا پیش نیاد نه ممکنه مشکلاتی پیش پیاد اما حیوانات جنگل مشکلاتون رو با کمک همدیگه حل می کنن.
یه روز صبح وقتی که گنجشک کوچولو داشت از کنار بزرگترین درخت جنگ که درخت سرو بود رد می شد با خودش فکر کرد چقدر خوب میشد اگه لونه ام رو روی این درخت بسازم ...