کتاب افسانه خودباوری به قلم آلبرت الیس، ابتدا تعریف روشن و واضحی از خودباوری و خویشتنپذیری ارائه داده و سپس تفکر آموزگاران بزرگ مذهبی، فلاسفه و روانشناسان در این حوزه را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. نویسنده در کتاب افسانه خودباوری (The Myth of Self‑esteem)، رفتاردرمانی منطقی و هیجانی را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس نشان میدهد که چگونه میتوان به کمک آن به خویشتنپذیری بیقید و شرط رسید و تمرینها و ابزارهایی برای رسیدن به آن پیشنهاد میکند.
شما برای رسیدن به خویشتنپذیری بی قید و شرط، هدفی مهم مانند کار یا عشق را برمیگزینید و دستاورد آن را خوب یا بد، موفق یا ناموفق ارزیابی میکنید؛ ولی از ارزیابی یا سنجش خود و وجودتان به عنوان «خوب» یا «بد» خودداری کنید. فیلسوفی مدرن به نام آلفرد کورزیبسکی پی برد که عملکرد شما نشاندهندهی بخشی از شما و لزوماً همهی شما نیست. شما کاری انجام دادهاید و بسیار در قبال آن مسئول هستید؛ اما این فقط یک عملکرد است که فردا میتواند به آسانی تغییر کند (بهتر یا بدتر شود) و همیشه، بله همیشه جنبهای در حال تغییر از خود شماست. همانطور که کورزیبسکی گفت، آن رفتار نشاندهندهی شخصیت شما نیست، بلکه آن رفتار و هزاران رفتار خوب، بد و متوسط نشان دهندهی شخصیت شما هستند. بنابراین با دقت به خود میگویید که من آن عمل خوشایند یا ناخوشایند را انجام دادم. بیشک آن عمل به خودی خود انجام نشده است! من آن عمل را با عجله انجام دادهام و به علت استعدادها و خطاپذیریهایم رفتارهای مطلوب و نامطلوب بیشتری از خودم نشان میدهم؛ ولی اعمال من خوب یا بد بودن را نشان نمیدهد. من فقط فردی هستم که خوب یا بد رفتار میکند.
شما اثربخشی افکار، احساسات و اعمالتان را ارزیابی میکنید؛ ولی خود یا کارایی خود را به طور مطلق ارزیابی نمیکنید یا نمیسنجید. در حقیقت، شما نمیتوانید این کار را به علت اینکه فردی تغییرپذیر هستید، انجام دهید. شما فردی ایستا نیستید و رشد، پیشرفت و پسرفت میکنید. چرا؟ زیرا تغییرپذیر هستید. آیا این تنها راه رسیدن به خویشتنپذیری بیقید و شرط است؟ پاسخ منفی است. شما میتوانید آن را به طور غیرمستقیم و با متقاعد کردن خود به دست آورید که کسی (خدا، مادرتان، درمانگر یا فردی دیگر) آن را به شما رایگان میدهد، اما پیش از هر چیز باید ثابت کنید آن روح یا شخص خویشتنپذیری بیقید و شرط را به شما میدهد، در غیر این صورت، شما باید آن را به خودتان بدهید که خوشبختانه میتوانید این کار را بکنید. خودباوری و خویشتنپذیری، هر دو میتوانند بر حسب تعریف خودشان درباره ی تقاضا و انتخاب بررسی شوند.
این یکی یا آن دیگری را انتخاب کن. انتخاب! با وجود این بهتر است هیچ ارزیابی کلی انجام ندهید. اهداف و ارزشهای خود را انتخاب و برآورد کنید که چگونه آ نها را تجربه می کنید، خوب یا بد. خود، وجود، ذات و شخصیتتان را به هیچ وجه ارزیابی نکنید. کلیت شما بسیار پیچیده و متغیر برای سنجیدن است. دوباره به این موضوع اقرار کنید. اکنون از اتلاف وقت و ارزیابی خود دست بکشید و به زندگیتان برسید!
بیشتر رواندرمانگران امروزی بر این باورند که برآورد افراد از ارزش یا والایی خودشان به طور استثنایی مهم است و اگر آ نها سبب بدنامی خودشان شوند یا خویشتنبینی ضعیفی داشته باشند، به کارکرد طبیعی خود آسیب میرسانند و از جهات مهمی سبب بدبختیشان میشوند. در نتیجه یکی از کارکردهای اصلی روان درمانی، بالا بردن عزت نفس (یا تقویت خود، اعتماد به خود، خودباوری، احساسهای ارزش فردی یا حس هویت) است. بنابراین آ نها ممکن است از این راه مسألهی خودسنجی را حل کنند.
وقتی اشخاص برای خودشان ارزش بالایی قایل نباشند، مشکلاتی بیشمار به وجود میآید. آ نها اغلب روی بدخلقیشان به قدری تمرکز میکنند که توجهشان را از حل مشکل منحرف میکنند یا بیش از پیش ناکارآمد میشوند. آنها ممکن است به اشتباه نتیجه بگیرند که اشخاصی بدخلق مانند آ نها نمیتوانند هیچکاری را به درستی انجام دهند و ممکن است از تلاش در جهت موفقیت در کارهایی که خواهان انجام آن هستند، دست بردارند. آنها ممکن است به مزیتهای ثابتشدهی خودشان با دیدی مغرضانه بنگرند و نتیجه بگیرند که چون ساختگی هستند، تاکنون کسی به ماهیت آ نها پی نبرده است یا ممکن است دربارهی اثبات ارزش خودشان به قدری مصمم شوند که برای به دست آوردن تأیید و نظر موافق دیگران بیش از حد تواضع کنند و (درست یا اشتباه) چنان به رأی دیگران رفتار کنند که خواستههای خودشان را نادیده بگیرند. شاید تمایل داشته باشند خودشان را نابود کنند، همانطور که ناامیدانه تلاش میکنند موفق یا خشنود شوند، یا شاید به افراد غیرمتعهد و مردمگریز شباهت یابند و به راستی به افرادی مرده تبدیل شوند.