نظر شما چیست؟
متأسفانه دردهای هیجانی، همواره بخشی از زندگی بوده و اجتناب ناپذیرند. برای مثال وقتی که یک کسی ما را ترک می کند و به دنبال آن، احساس آسیب یا ترس می کنیم؛ یا وقتی آنچه را که می خواستیم به دست نیاورده ایم؛ غمگین یا خشمگین می شویم؛ یا وقتی کسی می میرد و ما احساس اندوه، فقدان و تنهایی می کنیم. همه می دانیم چنین تجربه هایی طبیعی اند- احساس آسیب، ناامیدی، خشم، غم و...اجتناب ناپذیرند.

اکثر افراد این نکته را درک می کنند: درست است که درد هیجانی، رنج آور و دردناک است؛ اما مانند همه دردها، زودگذر بوده و می گذرد. همچنین، غالبا افراد می فهمند به چه دلیل چنین احساساتی در درونشان در جریان دارد؛ بنابراین به خود اجازه می دهند آنچه احساس می کنند را تجربه کرده و به تدریج از آن بگذرند.

اما درد هیجانی برای برخی طاقت فرسا و انرژی گیر است. در این افراد درد هیجانی با عواملی شروع می شود که دیگران معمولا به آن واکنش نشان نمی دهند و آن قدر شدید است که باعث می شود نتوانند مستقیما به هیجان های خود فکر کنند. این افراد هیجان ها را به صورت دردناک و غیرقابل تحملی تجربه می کنند و احساس می کنند درد همیشه ادامه خواهد داشت.

واکنش های هیجانی این افراد شدیدتر از معمول دیده می شود و طول می کشد تا اینکه از سطح احساسات شدید به وضعیت عادی خود بر می گردند؛ درک کردن هیجان های آنها غیرقابل فهم بوده و معمولا تلاش می کنند از این تجربیات اجتناب کنند. چنین افرادی دچار بدتنظیمی هیجانی می باشند.
صفحات کتاب :
182
کنگره :
1397 9و94ه/3/724BF
دیویی :
5124/155
کتابشناسی ملی :
5491610
شابک :
2-129-369-600-978
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه مدیریت فراز و فرودهای هیجان