کتاب «نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی»، اثری از حسین اترک میباشد که در انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به چاپ رسیده است.
نظریه اعتدال رایجترین نظریه اخلاقی در بین فیلسوفان و حکمای اسلامی است. کندی، فارابی، ابن سینا، مسکویه، راغب اصفهانی، غزالی، خواجهنصیر طوسی و در دوزه اخیر ملاصدرا، فانی کشمیری، نراقیها و محمدحسن قزوینی این نظریه را مبنای کتاب اخلاقی خود قرار دادهاند. توجه به این اسامی برای تأیید اهمیت این نظریه اخلاقی کافی است.
بر اساس نظریه اعتدال هر فضیلت اخلاقی حد وسط دو رذیلت افراط و تفریط بوده و میانهروی در هر چیزی فضیلت است. مثلاً شجاعت فضیلتی است که حدوسط میان جبن و تهور است، راه رسیدن به فضیلت این است که در هر عمل، اعتدال و میانهروی در پیش گرفته شود و اگر افراط و تفریط در هر عملی انجام شود، به رذایل اخلاقی دچار خواهید شد.
از آنجا که تاکنون کتاب مستقلی درباره این نظریه اخلاقی مهم از منظر حکمای اسلامی نوشته نشده و جای خالی آن احساس میشد، کتاب «نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی» به رشته تحریر در آمد. هدف از نگارش این کتاب ابتدا، تبیین نظریه اعتدال از منظر حکمای یونان باستان، افلاطون و ارسطو که اولین نظریهپردازان این نظریه بودهاند و سپس بیان سیر تطور نظریه اعتدال در جهان اسلام و یافتن نقاط عطف تاریخی آن و ذکر نوآوری و ابتکارات حکمای مسلمان در این نظریه از جهات مختلف است.
کتاب «نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی»، چهار بخش اصلی دارد؛ بخش اول کلیاتی در باب اخلاق. بخش دوم نظریه اعتدال در یونان باستان که اصل بحث از اینجا شروع میشود. چون ریشه نظریه اعتدال یونان باستان و به ویژه افلاطون و ارسطو است. در این بخش دیدگاه این دو فیلسوف یونان باستان، مخصوصاً ارسطو را به طور کامل بحث میشود. بخش سوم نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی است که بخش عمده کار است و عنوان کتاب هم بر مبنای همین فصل است. و بخش چهارم هم نقد و بررسی نظریه اعتدال است.
واژه اخلاق در کاربرد علمای اخلاق، به معانی مختلفی به کار رفته است:
صفات راسخ در نفس: مشهور علمای اخلاق، این واژه را به معنای صفات و سجایای راسخ در نفس گرفتهاند که موجب صدور افعالی از انسان، بدون نیاز به فکر و تأمل و به سهولت و آسانی میشود. ابوعلی مسکویه در تهذیبالاخلاق میگوید: خُلق، حالت نفسانی است که نفس را به انجام افعالی بدون فکر و تأمل، وادار میکند. مقصود از انجام افعال بدون فکر و تأمل، انجام آنها بهطور عجولانه و بدون فکر نیست، زیرا چنین کاری نامعقول است و انسان عاقل قبل از انجام هر عملی درباره پیامدها و درستی و نادرستی آن فکر میکند. مراد این است که فاعل آن قدر آن عمل را انجام داده و تکرار کرده است که دیگر برایش ملکه شده است و بیدرنگ آن را انجام میدهد. بهعبارتی، کار را ناخودآگاه و بدون اینکه درباره انجام دادن یا ندادنش فکر کند و تصمیم بگیرد، انجام میدهد...