امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
سحر کوچولوی قصه ی ما وقتی شنید بهار یعنی گل، بهار یعنی شکوفه، به مادرش گفت من بهار رو دوست دارم.

سحر دائم بچه ها این جمله رو تکرار می کرد اونقدر که مادرش گفت دخترم همه فهمیدند که تو بهار رو خیلی دوست داری چقدر میگی دیگه بسه. سحر از حرف مادرش ناراحت شد...

کتاب های مشابه دوستی با بهار