امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
رایگان
نظر شما چیست؟
سعید کوچولو که میخواست بره مدرسه ار در خونه اومد بیرون. توی هوا ها کرد.

دید ای وای اونقد هوا سرده که نگو و نپرس. بخاطر همین دکمه های لباسشو تا آخر بست کلاه به سرش کشید دستکشو پوشیدو شالگردنشو محکم دور دهانش پیچید...

کتاب های مشابه برف های دونه دونه