هر فردی برای ادامهدادن و امید به آینده، به سرمایه نیاز دارد. زن و مردی که در کنار یکدیگر کانون خانواده را تشکیل میدهند، اولین سرمایۀ مشترکشان فرزندانشان هستند؛ هرچند در جامعۀ مدرن امروزی، این تفکر تغییر یافته و بهجای اینکه فرزند برای خانواده سرمایه باشد، خانواده باید برای فرزند سرمایهگذاری کند. باید پذیرفت فرزندپروری در این زمانه، بهمراتب دشوارتر از گذشته شده است و بهدلیل حجم زیادی از نظریههای تربیتی، والدین گاه دچار بحران و سرگشتگی تربیتی میشوند و نمیدانند کدامین روش تربیتی را باید برای فرزندانشان به کار گیرند. کتاب گزینههای روی میز با نگاهی آسیبشناسانه به الگوهای تربیتی، در ابتدا دشواریهای تربیت، ازجمله فرزندمحوری، تغییر در الگوی زیست جمعی و ضعف نظام آموزش رسمی را بررسی میکند. در ادامه با طرح پرسش و پاسخ به سؤالاتی بنیادین، والدین را با روشهای منطبق بر اصول روانشناختی در این موضوعات یاری میرساند. برخی از پرسشهای طرحشده در این کتاب به این شرح است:
تربیت کردن را باید کاری سهل و در عین حال، ممتنع در نظر گرفت. می توان گفت تربیت کاری آســـان اســـت؛ زیرا بالاخره مردم از هر قشـــر و با هر سطحی از صلاحیت، صاحب فرزند شده و او را بزرگ میکنند، بی آنکه الزاما آمادگی خاصی برای آن داشـــته و آموزشـــی دیده باشـــند. شاید شـــما نیز این جمله راشـــنیده باشـــید که «بچه خودش بزرگ میشـــود!». این نگاه کمـــی عامیانه به نظر میرســـد؛ اما برخی متخصصان تعلیم وتربیـــت نیز دراین باره کمابیش عقیدۀ مشـــابهی دارند. استناد آنها به ویژه به وجود برخی مراحل مهم رشد اســـت که شکلی مستقل داشته و بدون نیاز به دخالت بیرونی طی می شود. برای مثال، کودکان در ســـنی خواه ناخـــواه راه رفتن را می آموزند، کمی بزرگتر که شـــدند، معنای ســـخن دیگران را درک می کنند و بعد از آن نیز خود حرف می زنند. اگر به توانایی یادگیری زبان بیندیشیم، تأیید می کنیم این کار، بسیار پیچیده اســـت. با این حال، کـــودک بی اینکه آموزش خاصی برای آن ببیند، این توانمندی را خود به دســـت می آورد. گویی درون او اســـتعدادهای لازم برای فراگیری چنین مهارت هایی وجود دارد و او به موقع از این اســـتعدادها به بهترین وجه استفاده می کند.