همواره پرسشهایی فلسفی دربارۀ اشیا، طبیعت، هستی، زندگی، روح، مرگ و دنیای واپسین، ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. تلاش فیلسوفان با رویکردهای مختلف در پاسخ به اینگونه سؤالات و نیز کوشش دیگر دانشمندان علوم تجربی دراینباره، قابلتوجه است. یکی از مسائل مهم در فلسفه، به ویژه فلسفۀ اسلامی، نظریۀ «ماده و صورت» است که ذیل عنوان «هیولای اولی» بررسی و نقد میشود و البته همگان دربارۀ آن همداستان نیستند. بنابر این نظریه، هیولی یا مادۀ اصلی، جزئی از جسم است که حامل قوه و استعداد بوده و پذیرای صورتهای مختلف است. اصل این نظریه میراث فلسفۀ یونان و از آنِ ارسطو است که غالب حکیمان مشائی و متعالیه آن را پذیرفته و در نظام فلسفیشان مسائل زیادی را با آن تحلیل کردهاند، از جمله شناخت جسم و طبیعت، خاستگاه قوه و استعداد، حرکت، زمان، حدوث و قدم، شناخت نفس و رابطۀ آن با بدن، مرزبندی عوالم هستی، علم و ادراک، علیت و اقسام علل، و انحصار نوع مجردات در فرد واحد. اما در مقابل، برخی منکران همچون سهروردی با کنار نهادن ماده و ابطال آن، به فلسفه ای بسیار متفاوت از فلسفۀ مرسوم دست یافتهاند.