کتاب اردک های خود را به مدرسه عقاب ها نفرستید pdf

110 حکایت مدیریتی

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
10,000
نظر شما چیست؟
کتاب اردک های خود را به مدرسه ی عقاب ها نفرستید! نوشته ی سعید آنالویی، دربردارنده ی بیش از 100 داستان دربا ره ی زندگی روزمره است که از زبان انسان ها و حیوانات بیان شده. هدف از جمع آوری این داستان ها آشناسازی شما با تجارب مفید مدیریتی در کسب و کار است.

برخی داستان ها این قدرت را دارند که مسیر زندگی انسان ها را تغییر دهند. برخی داستان ها می توانند دیدگاهی را که از آن غلفت نموده بودید، به شما یادآوری نمایند. برخی روایت ها به دانسته های انسان عمق و اهمیت می بخشند و این کار را با خارج کردن تجارب بدیهی زندگی از زیر بار غبار غفلت انجام می دهند. برخی حکایت ها، تغییر ذهنیت انسان را نشانه گرفته اند و این به دلیل وقوف به این موضوع است که هرگونه فکر کنید همانگونه خواهید شد.

این حکایت ها نه پند و اندرزند، نه روایت های روشنفکرانه و فیلسوفانه و نه جملات زیبای ادیبانه، بلکه تجارب نابی هستند که هر روز در زندگی با آن روبرو هستید و به سادگی شما را خطاب قرار می دهند و بی تکلف رازی را فاش می کنند.

هر یک از حکایات از زبان شهرزاد مدیر، نکته کلیدی را در حوزه علم مدیریت و کسب و کار در غالب داستان، خاطره، تجربه و مشاهده به زبان انسان ها و حیوانات بازگو می نماید.

امید است از نتیجه گیری های انجام شده در پایان هر حکایت نهایت استفاده را برده و در زندگی کاری و شخصی خود آن را به کار گیرید.

در بخشی از کتاب اردک های خود را به مدرسه ی عقاب ها نفرستید! می خوانیم:

خانمی یک طوطی خرید. اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشی برگرداند. او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند.
صاحب مغازه گفت: آیا در قفسش آینه ای هست؟ طوطی ها عاشق آینه هستند. آن ها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند.

آن خانم یک آینه خرید و رفت. روز بعد باز آن خانم برگشت. طوطی هنوز صحبت نمی کرد.
صاحب مغازه پرسید: نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند. آن خانم یک نردبان خرید و رفت. اما روز بعد باز هم آن خانم آمد.

صاحب مغازه گفت: آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ نه؟ خب، مشکل همین است. به محض این که شروع به تاب خوردن کند، حرف زدنش تحسین همه را برمی انگیزد. آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت. وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد، چهره اش کاملا تغییر کرده بود. او گفت: طوطی مرد.

صاحب مغازه با حیرت پرسید: آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد؟
آن خانم پاسخ داد: چرا، درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت آیا در آن مغازه غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟

شهرزاد مدیر: نیازهای آدمی از یک سلسه مراتب برخوردارند. هنگامی که نیازهای زیستی ارضا شد، بقیه نیازها به ترتیب اوج می گیرند. پس از ارضای نیازهای زیستی و ایمنی، نیازهای عاطفی، تعلق و احترام و خود شکوفایی شکل می گیرد.
سال نشر :
1390
صفحات کتاب :
136
کنگره :
‏‫HD۳۷‭‬ ‭/ف۲‏‫‬‭آ۸ ۱۳۹۰
دیویی :
‫‬‭۶۵۸
کتابشناسی ملی :
2521024
شابک :
‏‫‭978-600-5944-23-5‬

کتاب های مشابه اردک های خود را به مدرسه عقاب ها نفرستید