در مسیر معلمی خود به این باور دست یافتم که یک آموزگار باید در امر یاددهی و یادگیری، تسهیل کننده باشد. معتقدم باید درس را برای محصّل، لذت بخش کرد و نباید فرایند تدریس را سخت و پیچیده ساخت. پی بردم که آفتِ امر آموزش، تأکید بر حفظیات است؛ لذا به جای این که به کثرت محفوظات دانش آموزانم توجه نشان دهم، به پرورش دادن قدرت تحلیلگری در آنها همت گماردم. یاد دادم و یاد گرفتم و افتخار می کنم که مطالب زیادی از دانش آموزانم آموختم که بر طرز نگرش من به هستی، تأثیری ژرف نهاد. بر این باورم که معلم باید به عنوان جزئی از نظام یاددهی و یادگیری، خودش نیز بی وقفه در حال فراگیری باشد.دریافتم که به جای نگاه به نتیجه، باید به فرایند، توجه کرد. از این رو وقت کافی برای آن صرف کردم و کوشیدم تفکر انتقادی و خلاقانه را در مسیر تدریس به کار بندم و از تقلید کورکورانۀ دانش آموزانم جلوگیری کنم. تلاش کردم به شیوه ای تدریس کنم تا دانش آموزانم فکر کنند و قدم به قدم در مسیر مناسب قرار گیرند؛ به همین سبب، از روش های نوین تدریس، به عنوان مبنای کار، بهره بردم. گاهی جملۀ نادرستی را مطرح می کردم و از دانش آموزان و حتی فرزندانم درخصوص درستی آن تأیید می گرفتم و آنها هم اغلب، شتاب‌زده تأیید می کردند و من در پی آن می گفتم چرا چنین پاسخی دادید و آنها می فهمیدند که حداقل، سر این کلاس باید خوب دقت کرد، عمیق اندیشید، درست سنجید و بعد پاسخ داد.همواره در گفت‌وگوها جای یک منطقِ درست، خالی دیده می شد؛ چراکه می دیدم دانش آموزان با دیدن خوبی های یک پدیده یا رخداد، سریعاً به قضاوتِ مثبت می پرداختند و با دیدن بدی هایش نیز، آن را کاملاً سیاه و منفی قلمداد می کردند.دانستم این شیوه، بسیار رایج است و به تدریج در گفت وگوها به وجود یک روش و منطق صحیح در قضاوت پی بردم و آن را به کار بستم، آزمایش کردم، گام به گام با آن جلو رفتم و این شد روشی برای قضاوت و تصمیم گیری؛ روشی به نام "ترازو"؛ ترازویی که اگر در قضاوت ها به کار گرفته شود در تصمیم گیری عاقلانه به یاری مان می آید. سعی کردم این روش را در کتاب "ترازویت را قورت بده" تشریح کنم.در بدو امر، با توجه به محتوایی که برای این کتاب در نظر گرفته شده، چنین به نظر می رسد که اثر حاضر، بیشتر برای نوجوانان و جوانان مفید باشد، اما از آنجاکه یک روش منطقی را ارائه می دهد می تواند به حال افراد دیگر هم سودمند افتد. در بخش پایانی کتاب هم به این نکته اشاره می‌گردد که گاهی تصمیم گیری ها در روش درست قرار دارند، اما پایبندی به آنها کار سخت و دشواری خواهد بود؛ چرا که فرد، قدرت و مهارتِ "نه گفتن" را دارا نیست که برای کسب توانمندی در این زمینه، گفت و گو خواهد شد.در باب تعداد صفحات کتاب هم باید گفته شود که امروزه حجم زیاد کتاب، مانعی برای کتابخوانی شده و سرانۀ مطالعه در کشور را پایین آورده است؛ لذا به همین مقدار صفحه، بسنده گردیده است. امیدوارم این کتاب، مورد پسند مخاطبان قرار گیرد و با ارائۀ نظرات خویش، نویسنده را در بهتر نمودن مطالب آن، یاری فرمایند. از آنجایی که معلمی، دنیای وسیع و گسترده ای دارد از همین جا از همۀ دانش آموزان، بابت نقص ها و کاستی هایم عذرخواهی کرده و برای تک تک آنها موفقیت آرزو می‌کنم. در پایانِ این مقدمه، بر خودم لازم می دانم که از آقای دکتر اندیشه قدیریان که لطف فرمودند و ویراستاری این مجموعه را پذیرفتند و سرکار خانم سیده مهلا هاشمی تصویرگر محترم و همچنین از تمامی دست‌اندرکاران انتشارات متخصصان که زحمت نشر آن را به عهده داشتند صمیمانه تشکر کنم.

صفحات کتاب :

کنگره :

‫‮‭BJ۱۶۶۱‏

دیویی :

‏‫‬‮‭۳۰۵/۲۳۵

کتابشناسی ملی :

۹۳۸۲۸۷۶

شابک :

9786222929619

سال نشر :

1402