روزی روزگاری در بیشه ی سبز حیوانات زیادی در کنار هم و به خوبی زندگی می کردند.
تعطیلات آخر هفته از راه رسیده بود.
کانگورو کوچولو به همراه دوستانش مشغول بازی و تفریح بود.
بچه های دیگر هم خوشحال بودند و با هیجان این طرف و آن طرف می دویدند که ناگهان پرنده ای را دیدند که با سرعت به طرف آن ها می آمد.
پرنده کوچولو که خیلی ترسیده بود…