کتاب ترامپ در مقابل ترامپ نوشته جناب آقای محمد اسدی است که در نشر متخصصان منتشر شده است. کتاب در سه فصل تهیه شده است، در فصل اول رئیسجمهور منتخب انتخابات 2016 امریکا را معرفی و همچنین نحوه ورود او به سیاست را بررسی میکند. در فصل دوم و سوم نیز به نشانهشناسی در بحران ترامپ و گفتمان سیاسی و فرهنگی ترامپ میپردازد.
نویسنده در ابتدای کتاب میگوید: این کتاب سرتاسر متأثر از اندیشمندان پست مدرن و تندرویی همانند ژان بودریار نگاشته شده است. کانسپتِ معماری این کتاب، فیلسوفان و جامعه شناسانی مثل او و میشل فوکو هستند. این الهامبخشی مهم که در تکمیل این کتاب، کمک شایانی به من کرده است، اتفاقی نبوده؛ چون آن ها همواره کوشیده اند که به ما بگویند، پیدایش مدرنیته و یا پذیرش آن به عنوان دوره جدید زیستی ما، چه قبول کنیم که هنوز عصری نیمه تمام برای ما بوده یا اینکه رسالت خود را به صورت کامل انجام داده یا نه؟ همواره نیاز به نقد و آسیبشناسی داشته است. به عنوان الزامی در جهت انکار آن؟ و یا به سبب نیاز به تکمیل کردن این دوره مهم زیستی ما!
من همواره مثل یک دانشجو در حین تدریس کوشیدهام از ادبیات تخصصی و مفاهیم مربوطه در تئوری های آن ها برای به سرانجام رساندن این کتاب کمک بگیرم. به همین خاطر بخش هایی از این کتاب، جهت معرفی و آشنایی کلی با هنجارها و آشفتگی های مدرنیته، برای کسانی که با آن آشنا نیستند و یا حتی هستند، بازگویی شده است. به عقیده من این موارد، هیچ گاه تکراری نیستند و نمی شوند .موضوع مهمی که شاید تابه حال از نظرها پنهان مانده، استفادۀ نشانه شناسانه و شناخت شناسانه از این فرضیه های مهم و قابل لمس، برای آشکار کردن بحران های جدیِ فرهنگی و سیاسی از بعد دوران مدرنیته، در گذار از آن و یا در دل آن می باشد.
امروزه این نوع آشفتگی در نظام سرمایه داری بیش از همه تأثیر داشته و ساختار آن را دگردیس کرده است. مقارن با این نوع تحول، ما شاهد تغییرات بنیادین در فرهنگ و سیاست نیز هستیم. بحران ترامپ برای آمریکا و جهانیان نمونه بارز این تغییر و تحولات نسبت به از دست دادنِ ارزش های جامعه و منزلت اجتماعی است که امروزه به بهای آسیب هایی جدی، برای «بهتر شدن» یا تحت عناوینی که در ادبیات مدرنیته می گنجد برای «نوین شدن» در عرصه های سیاسی و فرهنگی یا اقتصادی پرداخت می کنیم، در عین حال هنوز مطمئن نیستیم که آیا به راستی، چنین اتفاقی(به روز شدن یا بهتر شدن) رخ می دهد؟ یا اینکه فقط بنیاد اجتماعی و روزمرگی های ما را به واسطه آشفتگی های منحصر به برخی اشکال سرمایه داری، تحت تأثیر قرارداده است.
حتما فرانسوی ها، متوجه چنین نظریه پردازانی در کشورشان هستند. به هرجهت، من معتقدم، جنبش های ضد سرمایه داری که طی سال های اخیر در این کشور شروع شده و تمامی هم ندارد، به چنین تئوریسین هایی (بودریاری و فوکویی) بسیار و به شدت نیازمند است. من این مطلب را برای تشویق مبارزات و جنبش های ضد سرمایه داری فرانسه، آمریکا یا هرجای دیگر بیان نمی کنم، بلکه صرفاً برای احاطه یافتن، کسب شناخت و آسیب شناسی، نسبت به مهم ترین رویدادهای فرهنگی و سیاسی و در نهایت حفظ ارزش ها و منزلت اجتماعی که ممکن است در هر جامعه ای رخ بدهد، پیشنهاد می کنم. وگرنه که شخصاً معتقدم، انقلاب های بدون خونریزی، انقلاب هایی فرهنگی هستند. حتماً این طور به نظر خواهد رسید که نوشتن این کتاب به معنای تحریک و ترغیب مبارزه با سرمایه داری خواهد بود، اما خود من به عنوان مؤلف این کتاب، تصور می کنم که فقط سعی کردم آسیب های مدرن و نوین فرهنگی و سیاسی را شناسایی و به شیوه های مختلف از آن پرده برداری کنم. بله به روش های متفاوت، به این دلیل که این نوع زیانمندی، به موجب ماهیت آن، جنبه اجتماعی به خود گرفته و در شکل های مختلفی، درون آن نفوذ کرده یا تزریق شده؛ بنابراین باید در تقابل و آگاهی با چنین چالش های با اهمیتی، به طرق مختلف عمل کرد. ما نیاز به یک پادزهر نداریم، بلکه به چند نوع متفاوت از آن نیازمندیم...