این کتاب به بررسی معنای انسان بودن می پردازد و در مورد آداب معاشرت، روابط و کمالگرایی بحث می کند.
پنج سال از زندگی من روی زمین گذشته بود که به این نتیجه رسیدم در سیاره اشتباهی فرود آمدهام. حتماً فراموش کردهام در سیاره خودم پیاده شوم. احساس میکردم در میان گونه خودم یک غریبهام: کسی که کلمات را میفهمید، اما نمی توانست به آن زبان صحبت کند؛ کسی که ظاهری مشترک با همنوعان خود داشت، اما هیچ یک از خصوصیات اساسی آنها را نداشت. در باغ در خانهمان، در یک چادر چند رنگ سفینه فضایی ام درحالی که اطلسی روبهروی من گشوده بود، مینشستم و به این فکر میکردم چگونه میتوانم دوباره به سیاره اصلی زادگاهم برگردم.