نظریات انقلابی و تاریخ ساز زیگموند فروید در طول زمان منجر به ایجاد دگرگونی اساسی از درک ما نسبت به خود حقیقی مان یا همان "من" و دانش مان از بنیاد و پایه ی علم روانکاوی گشت. در کتاب تمدن و ناکامی هایش، وی با ارائه ی تئوری "سایق مرگ" به استدلال در مورد این مساله می پردازد که تمدن با اعمال تحریفاتی بر سایق پرخاشگری ذاتی و درونی افراد، بار سنگین گناه و عذاب وجدان را صرفا بر دوش آنان می اندازد.
کتاب تمدن و ناکامی هایش (Civilization And Is Discontents) بخش اعظمی از تاملات فلسفی فروید را تشکیل می دهد که در سن کهولت در اواخر عمر پربارش نوشته شده است. در شرایطی که همزمان با به قدرت رسیدن فاشیسم و حزب نازی در آلمان بوده، در سال هایی که شبح یک جنگ جدید پس از جنگ جهانی اول اروپا را تهدید می کرد. در این کتاب سبک و نوشته فروید کاملا رنگ و بوی فلسفی دارد و روش او با کتاب های قبلی اش که سبک و جنبه درمانی و پزشکی دارند، متفاوت است.
زیگموند فروید (Sigmund Freud) در این کتاب می کوشد روایتی از چگونگی تکوین فرهنگ تمدن را پیش روی مخاطبان قرار دهد. این روایت ناظر است به ساز و کار سرکوب گرانه ای که در بطن فرآیند رشد فرهنگ، دست اندرکار سرکوفتن و واپس راندن غرایز بشر است.
در نظر فروید، تاریخ انسان، تاریخ سرکوب است. وی با جست و جو در صور اصلی تجلی فرهنگ، یعنی دین و اخلاق و تا اندازه ای هنر، بر آن است شیوه ها و اشکال بروز این ماهیت سرکوب گرانه را بیابد. به عقیده او تفکر انتقادی و تحلیلی خرد جمعی بشر که منجر به تمدن سازی و حرکت جوامع به سوی پیشرفت و تمدن آفرینی می شود، با ابزار دین عقیم خواهد شد و این مایه قدرت و توانایی بشر از کار خواهد افتاد و جای آن را اندیشه ها ی دینی خواهد گرفت که به زعم او با پیشرفت و تمدن سازی تناسبی ندارد.
در تمام طول تاریخ بعضی از کتاب ها جهان را تغییر دادند و شیوه نگاه ما به خودمان و دیگران را دگرگون کردند. آن ها به مباحث، اختلافات عقاید، جنگ ها و انقلاب ها الهام بخشیده اند. آن ها زندگی های بسیاری را ساخته اند و یا تباه کرده اند. حالا نشر روزگار نو برای شما کارهای متفکران بزرگ، پیشگامان، اصلاح طلبان و طالع بینان را فراهم آورده است. ایده هایی که مدنیت را تکان داد و به ما کمک کرد تا آن چه که اکنون هستیم باشیم. (ایده های بزرگ)
در بخشی از تمدن و ناکامی هایش می خوانیم:
آزادی فردی از دستاوردهای تمدن نیست. آزادی فردی پیش از وجود هر تمدنی وجود داشته و از هر زمان دیگری هم بیشتر بوده هرچند که در آن زمان چندان ارزشی نداشته زیرا که فرد در جایگاه دفاع از آن نبوده است. با توسعه ی تمدن این مساله تحت محدودیت قرار می گیرد و اقتضای عدالت این است که هیچ کس نباید معاف از این محدودیت باشد. آنچه در جامعه ی انسانی تحت عنوان شوق آزادی حس می شود مقاومت در برابر بی عدالتی است و بنابراین برای توسعه بعدی تمدن مفید است و سازگار با آن باقی می ماند اما ممکن است این از بقایای شخصیت اصلی که هنوز از سوی تمدن رام نشده است ناشی شده باشد و بنابراین به اساس ضدیت با تمدن تبدیل شود.
شابک :
978-600-6867- 47-2
کنگره :
BF۱۷۳/ف۴۸ن۲ ۱۳۹۵