کتاب روحت شاد مباد

داستان هایی از زندگی رضا و محمد رضا پهلوی

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
14,000
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
45,000
27%
32,850
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب روحت شاد مباد

کتاب روحت شاد مباد، داستان‌هایی از زندگی رضا و محمدرضا پهلوی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است.

تطهیر کارگزاران و خصوصاً دو پادشاه پهلوی، به عنوانِ یک پروژه تاریخی- رسانه‌ای، از ابتدای پیروزی انقلاب مورد توجه مخالفانِ نظام اسلامی قرار گرفته و این رویکرد، در قالب مطالب و دیگر اشکال اطلاع‌رسانی در حجم بسیار دنبال، تولید و منتشر شده است. خدشه وارد کردن بر ذهنیت تاریخی نسل امروز و آینده، ایجاد تردید در علل وقوع انقلاب اسلامی و نیز کارآمدی جمهوری اسلامی، از جمله اهداف پروژه تطهیر در ایران است. طبعاً اگر مخاطب پرسشگر ایرانی، از عمقِ فجایعِ پهلوی‌ها آگاهی نیابد، نمی‌تواند برای وقوعِ انقلاب اسلامی و یا استمرارِ حمایت از آن دلیل موجّه بیابد. کتاب روحت شاد مباد تلاش دارد با تکیه بر مستندات تاریخی، با ذکر داستان‌هایی از دوران حکومت پهلوی به ارائه تصویری واقعی از آن دوران در ذهن مخاطب بپردازد و خواننده را با واقعیت آن دوران آشنا کند.

گزیده کتاب روحت شاد مباد

یکی از شاگردانم با یک شور و حرارتی از آن دوران حرف می‌زد که گویی خودش در آن زمان زندگی کرده. بالای سرش رفتم. روی دفترش نوشته بود: رضا شاه روحت شاد...

خیلی آرام بهش گفتم: از رضاخان چی می‌دونی؟

گفت: پادشاه مقتدر، ایران رو به عظمت دوران باستانی خودش رسوند. اون بود که ما رو از فلاکت دوره قاجار نجات داد. راه آهن و جاده و مدارس و بیمارستان و ادارات را ساخت و... ما داشتیم یک ابرقدرت می‌شدیم و...

پرسیدم: می‌شه کامل‌تر و با ذکر منبع این موارد رو توضیح بدی؟ چون این مواردی که اشاره کردی مثل اینه که من بگم جمهوری اسلامی خیلی خدمت کرد، اینترنت و تلفن همراه و فضای مجازی و... زمان جمهوری اسلامی بوجود آمد. باید دقیق مطالعه کنیم که در دوره رضاخان، چه کسانی خدمت کردند و سرنوشت آن ها چه شد و خود شاه در کجای ماجرا بود.

من با سند می‌گویم که رضاخان به جز منافع خودش و اربابش انگلیس به چیز دیگه ای فکر نمی‌کرد. در ثانی، ما چطور داشتیم ابرقدرت می‌شدیم که ارتش ما دو ساعت هم در مقابل حمله دشمن دوام نیاورد؟ بعد گفتم: این اقتدار نیست که از یک نظامی بی‌سواد تعهد بگیرند که هرچه انگلیسی ها می‌گویند عمل کند، مردم کشور خودش را به نیستی و نابودی بکشاند تا رضایت اربابان خودش را جلب کند.

گفت: رضاخان فقط جلوی حجاب و آخوندها رو گرفت.

گفتم: وقتی جوانان یک کشور از تاریخ خودشان بی‌اطلاع باشند و از ظلم‌هایی که به اجداد آن‌ها رفته بی‌خبر باشند، ممکن است دوباره تاریخ برای آن‌ها تکرار شود.

بعد گفتم: فکر می‌کنم شما اهل مازندرانی. اگر مطلبی را یکی از نمایندگان مجلس در روزگار پهلوی نوشته باشد قبول می‌کنی؟

بعد این مطلب را به او نشان دادم: «روزی رضاخان برای سرکشی به املاکش به مازندران مسافرت کرد. قرار شد یک روز در بابل توقف نماید و به دیگر مناطق مازندان که بیشتر زمین های آنجا را تصاحب کرده بود سفر کند، ولی در بابل بسیاری از مردم، به خاطر مصادره املاکشان توسط شاه به گدایی افتاده بودند. شهردار بابل به خاطر اینکه رضاخان، گدایان شهر را نبیند و خاطر شاه مکدر نشود، آن‌ها را جمع کرد و در حمام‌های عمومی شهر زندانی کرد تا رضاخان از شهر خارج شود! رضاخان وارد شهر شد و خیلی از اوضاع شهر راضی بود. اما به دلیل بارندگی شدید، مجبور شد که سه روز در شهر بابل بماند. پس از رفتن او، وقتی درب حمام ها را باز کردند، حدود شصت تا هفتاد نفر از مردم بیچاره بابل، به دلیل نرسیدن غذا و نبود هوا از گرسنگی و خفگی مرده بودند...

صفحات کتاب :
144
کنگره :
‏‫‬‮‭DSR۱۴۸۸‫‬‭‬‬
دیویی :
‏‫‬‮‭۹۵۵/۰۸۲۲۰۹۲‬‬
کتابشناسی ملی :
9348103
شابک :
9786227169669
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه روحت شاد مباد