سیب و جیب یک مجموعه از داستانهای کوتاه ویژه کودکان و نوجوانان به قلم محمدرضا شمس و منتشر شده توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. ویژگی بارز این مجموعه داستان قافیهدار بودن داستانها است که خواندن آن را جذابتر کرده است.
این مجموعه شامل 14 داستان تحت عناوین: چاقوی شاعر-درخت قابلمه-دماغ جادوگر-دماغی که تنها بود-هندوانهی واکسی-خرگوش شاپرکی
پیشی نقنقو-آرزو-نُقل شعبدهباز-سیب و جیب-پیتیکو پیتیکو-باد کجکی-آقتنبلو-فیل و فنجان است.
چاقوی شاعر
یک چاقو بود که مثل همهی چاقوها نبود. یکجور دیگر بود. اسم این چاقو ناصر بود. اولینباری که ناصر چشمش به یک گل افتاد، بیستوچهار ساعت تمام کنارش نشست و پلک نزد. البته چاقوها پلک ندارند که بزنند، اما اگر پلک هم داشت، نمیزد، یا وقتی برای اولینبار قطرههای باران را دید که شرشر میریزند پایین، دوید توی حیاط و آنقدر زیر باران قدم زد که اگر نمیرفتند و به زور نمیآوردنش تو، حتما تا حالا زنگ زده بود و عمرش را داده بود به شما. آره ناصر اینجوری بود.
جور دیگری هم نبود. او از صبح تا شب یک گوشه مینشست و شعر میگفت. دیگ و دیگچهها و کاسه و بشقابها بهش میگفتند:«اینطوری که نمیشه، نمیشه، تو یه چاقویی، یه چاقویی. باید ببری، ببری. پارهکنی، پارهکنی. نه اینکه یه گوشه بشینی و شعر بگی، شعر بگی. آخه چاقو که شاعر نمیشه، نمیشه.