برای کسی که مدتی را در فضای کانونها و موسسات فرهنگی تربیتی سپری کرده باشد، «جُنگ» تداعیکنندهٔ خاطرههای شیرینی است؛ چه در زمانی که متربی بودهایم و چه در دورهٔ مربیگری و مسئولیتمان در مجموعههای تربیتی.
معمولاً در فضای جامعه وقتی کلمهٔ جُنگ مطرح میشود، بیشتر برنامههای طنز و استندآپکمدی به ذهن میآید ولی این واژه در دایرهالمعارف کانونهای فرهنگی و موسسات تربیتی معنای دیگری دارد. جُنگ، در ادبیات مجموعههای تربیتی، قالبی برای تولید و ارائهٔ یک برنامهٔ جذاب و شیرین است که از بخشهای مختلفی تشکیلشده است. مجموعهٔ این بخشها در کنار هم، یک جُنگ تربیتی را تولید میکنند که در عین سرگرمکننده بودن، میتوانند اثرات تربیتی مفیدی هم داشته باشند. علیرغم کاربرد زیاد این قالب در کانونها و موسسات فرهنگی تربیتی، متأسفانه کمتر دربارهٔ ظرفیتهای تربیتی و چگونگی اجرای درست این قالب و درنتیجه بهرهمندی از این ظرفیتها صحبت شده است.
پرسش اصلی ما در این کتاب این است که آیا میتوانیم از این قالب جذاب، برای تولید یک برنامهٔ موثر در تربیت کودکان و نوجوانان استفاده کنیم یا اینکه قالبهایی مثل جُنگ، تنها جنبه تفریحی و سرگرمی دارند. برای دستیابی به پاسخ این پرسش، باید به دو پرسش دیگر پاسخ دهیم. نخست باید بدانیم که مفهوم دقیق جُنگ چیست و یک جُنگ تربیتی چه ویژگیهایی دارد. سپس به این پرسش پاسخ دهیم که اساساً چرا از قالب جنگ در برنامههای تربیتیمان استفاده میکنیم؛ آیا جُنگ هم مانند دیگر قالبهای تربیتی مثل حلقه رشد، میتواند ظرفیتهای تربیتی داشته باشد یا نه. در پایان و پس از آشنایی با چیستی و چراییِ جنگ، به این پرسش میپردازیم که برنامهٔ تربیتی طراحی شده با استفاده از این قالب را چگونه باید اجرا کرد تا ظرفیتهای تربیتی آن محقق شود.
اما با توجه به اینکه بسیاری از دستاندرکاران تربیت، جُنگ را «برنامه» میدانند، نه یک «قالب»، لازم است پیش از پرداختن به اصل مطلب، این موضوع بررسی شود. پرسش مشخصی که در بخش نخست این کتاب باید پاسخ بگیرد این است که «جُنگ قالب است یا برنامه؟!»