کتاب روش نقد در پنج مجلد انتشار یافته. در این مجموعه پس از بررسی مفهوم و ضرورت نقد به معیار و روش نقد نظر شده. سپس هدفها و بعد مکاتب و آدم ها و عمل ها، از راه های گوناگونی، انتقاد شده اند.
در کتاب روش نقد (جلد چهارم) با توجه به آرمان «تکامل» و مفهوم گسترده و وسیع آن، به تحلیل مارکسیسم پرداخته و آن را از ماده تا حیات، تا شعور، تا انسان ابتدائی، تا انسان تاریخی و تا انسان انقلابی پیش برده و سپس با پذیرش اصول دیالکتیک به نقد آن تحلیل پرداخته و نهایتا کلیت این اصول را به نقد و بررسی کشانده است.
ذهن، محصولی از رشد و توسعه ی تکاملی حیات است. موجودات زنده ای که به سطح معینی از تکامل دستگاه عصبی، آن چنان که در حیوانات می یابیم، رسیده اند، قادرند شکل هایی از شعور را رشد و توسعه دهند و در جریان تکامل این شعور، به مرحله ی اندیشه که فعالیت مغز انسانی است، برسند. کارکردهای ذهنی، از پست ترین تا عالی ترین شان، کارکردهای جسم یا کارکردهای مادّه اند.
ذهن محصول مادّه در سطح بالایی از سازمان مادّه است؛ در نتیجه، این پنداشت که ذهن یا روح، جدا از جسم است و می تواند آن را ترک کند، زایل می گردد. ذهن بدون جسم، امری است محال و این بدان معنا نیست که ذهن و شعور و اندیشه و اراده، عاطفه و احساس وجود ندارند. اینها چیزهایی واقعی هستند. علم منکر واقعیت ذهن نیست، بلکه علم منکر