اینکه آدمی ترشرو باشید، جالبتر از این است که آدم شادی باشید. غالباً دلایل خوبی برای ترشرو بودن وجود دارد. همه پیر میشوند، بیمار میشوند و درآخر میمیرند. اگر هر روز درمورد مرگ خودتان فکر کنید، قدر زندگی را بیشتر میدانید. این یادداشت یک فیلسوف رواقی است: به یاد داشته باشید که خواهید مرد.
زمانیکه یاد گرفتید فشار روانیِ مداوم را تنظیم و تصمیمگیری براساس احساساتِ درونی را متوقف کنید، برای مرحلهی بعدی آماده خواهید بود. اگر زمان کمتری را برای دروننگری صرف کنید، احتمالاً برای سایر موارد مهمتر زمان و انرژیِ بیشتری خواهید داشت. اما این دفعه چه باید کرد؟ میدانید که تلاش برای «یافتن خود»، راه بدی برای صرفکردن زمان و انرژیتان است. شما با این خطر روبهرویید که آنچه را مییابید دوست نداشته باشید یا اصلاً چیزی نیابید.
شاید بتوانید به جای آن، وقتتان را صرف کار روی یک «چشمانداز» کنید، یا شاید باید «تفکر بهروش جدید» را امتحان کنید و تصور کنید اگر محدودیتی نباشد، زندگی چگونه خواهد بود. از این گذشته، ما دائماً درخصوص مزایای «تفکر مثبت» میشنویم. روانشناسان مثبتگرا حتی فکر میکنند شما باید «توهمات مثبت» را تقویت کنید؛ یعنی بیشتر از آنچه شایستهی شماست فکر کنید تا در زندگی چیزهای بیشتری به دست بیاورید.
با این حال، بهجای تمرکز بر تمام چیزهای مثبتی که دارید یا میخواهید به آنها دست پیدا کنید، گام دوم شامل یادگیری برای تمرکز بیشتر روی جنبههای منفیِ زندگیتان است. این مسئله چندین مزیت دارد. اول از همه، این امکان را به شما میدهد که آزادانه فکر و صحبت کنید.