داستان این کتاب داستان خودِ نوشتن است. نویسنده در روایت داستان گونهاش گرفتاری نوشتن را برای کسی که مینویسد متفاوت از انتخاب مضمون و درونمایه میداند. او معتقد است نوشتن صیانت از عالم هستی است به یمن کلام، گنجاندن جهان واقع است به عالم خیال و بعد نقش زدن آن بر دل کاغذ از گذر کلام. نویسنده در این داستانها از تن بیجان جهان مینویسد از هیروشیما، از تن بیجان عشق، از آشوتیس و... . او در پایان اثبات میکند نوشته عریان است و هیچچیز به گرد آن نمیرسد مگر خود زندگی.