«از من کلاه بخرید»، داستان دو دوست به نام کارل و فرانک است که می خواهند در بازار کلاه بفروشند؛ اما کلاه های آنها هیچ طرف داری ندارد. تا اینکه در یک روز بارانی، همه ی مردم شهر برای خرید کلاه به آنها مراجعه میکنند و نویسنده قصد دارد در قالب این داستان ساده از نیازهای افراد در شرایط مختلف صحبت کند و این ایده را ارائه می دهد که اگر کسی به دنبال موفقیت در کار فروش است باید به نیازهای مصرف کنندگان توجه داشته باشد. کلاه های آنها تا آخرین دانه به فروش می رود.
دیویی :
658/85ھ812الف 1397