هرب کوهن در سرتاسر کتاب این مورد را مذاکره کنید!، سعی کرده است روند مذاکره را با ارائه داستان ها، ضرب المثل ها و مثال های تحریک آمیز روشن کند.
مذاکره بازی زندگی است. هر وقت تلاش می کنید اختلاف ها را رفع کنید، تعارض را مهار کنید، اختلاف نظرها را حل کنید، رابطه هایی را ایجاد یا تنظیم کنید، در حال اجرای بازی مذاکره هستید. این درواقع نیروی حیاتی روابط است. وقتی که مردم این مهارت آموخته را در مذاکرات سیاسی و روابط کارگری می پذیرند، گاهی موفق نمی شوند فرصت هایی را ببینند که برای آن ها وجود دارد تا از طریق فوت و فن مذاکره، مهارتی بهتر در زندگی روزانه شان کسب کنند.
برای همه ما؛ رئیس ، موکل یا مشتری، موجر، همسایه، بانکدار، دلال، پزشک یا وکیل، شرکت بیمه یا خدماتی، فروشنده، دلال خودرو، حسابرس سازمان حفظ بهداشت یا مأمور مالیات یا حتی عضوی از خانواده زندگی تلاشی مداوم برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران است، چون ما همیشه در تلاش برای موافق کردن دیگران با خودمان هستیم. مسئله یا علت هرچه که باشد، هروقت که با هدفی در ذهن ارتباط برقرار می کنید یا در مبادله ای اجتماعی درگیر می شوید تا رفتار یا عمل شخصی را تحت تأثیر قرار دهید، در حال انجام بازی مذاکره هستید. ناگزیر رفتار و اعمال شما اغلب اوقات امکان بالقوه ای دارد که توزیع منابع موجود، ارضای اشخاص دخیل و حتی ماهیت رابطه را تعیین می کند.
توجه داشته باشید که هرب کوهن (Herb Kohen) به مذاکره به عنوان نوعی روش بازی اشاره می کند، زیرا اگر شما آن را به این چشم ببینید عملکردتان بسیار بهتر خواهد شد. بازی جایی است که شما واقعاً دقت می کنید، ولی نه زیاد.
مذاکره اساساً یک تصمیم گیری داوطلبانه است. برخلاف رشد زیاد صنعت زمان ما، تعقیب قانونی مذاکره در بررسی نهایی مستلزم این است که هر دو طرف بگویند: «بله»، ولی مشکل این است که حداقل یکی از این موجودیت ها با گفتن «نه» اقدام می کند یا در بهترین حالت آن ها مطمئن نیستند یا بی میلی شان را با گفتن «بله» ابراز می کنند. ازاین رو وظیفه اصلی شما در مقام مذاکره کننده این است که فرد را کمک کنید تا از «نه» به «بله» یا از بی میلی به تعهد برسد.
کنگره :
BF37/م42ک9 1388