مجتبی بیرامی در کتاب بازخورد در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، به بازخورد که یکی از مهم ترین عناصر و حلقه های نظام آموزشی است و تاثیر به سزایی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد، می پردازد.
اگر یکی از هدف های نظام آموزشی، ایجاد تغییر در ساخت شناختی و فرایندهای ذهنی یادگیرندگان باشد، بدان گونه که دانش آموز، بتواند آنچه را در یک موقعیت فراگرفته، در موقعیت متفاوت دیگری به کار گیرد؛ توان انتقال و کاربست آن آموخته ها را داشته باشد. این خواسته ممکن نمی گردد مگر یادگیرنده در فرایند آموزش به صورت پیوسته و هدفمند بازخوردهای دقیق، متناسب و کاملی را دریافت نماید تا برآن اساس به خوبی از روند تلاش، پیشرفت و موفقیت های خود آگاه گردیده و در مهندسی جریان یادگیری جایگاه خود را به خوبی درک کرده و فعالیت های خود را براساس نقش موثری که در سرنوشت خود ایفا می نماید، مدیریت کند.
بازخوردهای عددی و رتبه ای ارائه شده در نظام آموزشی از ظرفیت لازم برای ایجاد شرایط ذکر شده ناتوانند و فقط بیانگر این نکته هستند که مشکلاتی در دستیابی دانش آموزان به اهداف وجود دارد اما این که این مشکلات کجا، در چه افرادی و چرا وجود دارند، سکوت می کند.
اهیمت و حساسیت و ظرافت بازخورد تا بدان حد است که اگر بازخورد در بخش هایی از نظام آموزشی در مواقعی با مشکلاتی روبرو باشد و یا روش های مناسبی مورد استفاده قرار نگیرد، امکان جبران دارد، اما در حوزه ی دانش آموزان این امر به سختی امکان پذیر است. چرا که بازخورد اثر خود را گذاشته و سالیان سال روح، روان و فکر دانش آموز را تحت تاثیر قرار می دهد.
بنابراین یکی از مهم ترین وظایف معلم، فراهم آوردن بازخوردی است که حاوی اطلاعاتی جهت تنظیم رفتار دانش آموز باشد و هدف عمده آن، بالا بردن سطح کیفی آموخته ها در آینده است. بر همین اساس رویکردی که نشان داده است می تواند به خوبی برآورد کند که آیا دانش آموزان به اهداف و استاندارد های مشخص شده رسیده اند یا نه رویکرد انجام ارزشیابی های تکوینی همراه با ارائه بازخوردهای مناسب است.
در رویکرد جدید ارزشیابی، که به دنبال هدایت تلاش دانش آموزان در مسیر یادگیری است، بازخورد موثر آموزشی مبتنی بر عملکرد واقعی دانش آموز در فرایند یادگیری، از اساسی ترین و زیربنایی ترین مفاهیم است. بطوری که باعث سهولت، بهبود و استمرار یادگیری دانش آموزان و اصلاح و تغییر عملکرد آن ها می شود. لذا مقوله بازخورد و جایگاه آن در نظام ارزشیابی تحصیلی و نقش بی بدیل آن در هدایت فرایند تلاش و فعالیت دانش آموز ایجاب می کند که مطالعات زیادی در این خصوص انجام شود تا زمینه و شرایط لازم برای تحول در دانش، نگرش و مهارت معلمان در استفاده از آن در جریان آموزش و یادگیری فراهم شود.
در بخشی از کتاب بازخورد در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می خوانیم:
در فعالیت های آموزشی بعد از تدریس، لغات و مفاهیم متعددی به کار گرفته می شوند. معنای این اصطلاحات و مفاهیم، اغلب برای معلمان چندان روشن نیست و گاهی نیز از چنین مفاهیمی برداشت نادرست می شود. از جمله ی این اصطلاحات رایج مفهوم «امتحان» است که استنباط های غلط از آن ضایعات آموزشی را به دنبال دارد.
پیش تر در کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر، «ارزشیابی» با «امتحان» به ویژه امتحانات کتبی (مدادکاغذی) مترادف بوده است. متأسفانه، این ابزار، وسیله منحصر به فرد جمع آوری اطلاعات برای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی تلقی می شد و تصور این بود که میزان تحقق تمامی اهداف آموزشی را می توان با این آزمون ها بررسی نمود.
درحالی که این تصور کاملاً اشتباه بود. این آزمون ها اگر به درستی طراحی و اجرا شوند. می توانند میزان تحقق برخی از اهداف آموزشی را بررسی نمایند و اطلاعات مناسبی از چگونگی آموخته های دانش آموزان را در اختیار معلم قرار دهند. آنچه باید به آن توجه داشت این است که آزمون یکی از وسایل اندازه گیری فعالیت های آموزشی و پیشرفت تحصیلی شاگردان است. به علاوه، همه ی شیوه های ارزشیابی نیز به آزمون های قلم و کاغذی متکی نیستند. علاوه بر شیوه مداد کاغذی و پرسش شفاهی، عمل ارزشیابی می تواند شامل شیوه هایی همچون مشاهده، مصاحبه، پروژه و کارپوشه یا پورت فولیو باشد.
کنگره :
LB۱۰۳۳/ب۹ب۲ ۱۳۹۷
دیویی :
۳۷۹/۱۵