رمان «دریاچه شیشه ای» داستانی بسیار پرکشش و شیرین دارد. نویسنده با مسایل اجتماعی و شخصی زنان کاملاً آشنا است. شوخ طبعی مائیو بنچی موجب جذابیت هرچه بیشتر آثارش می شود.
رمان «دریاچه شیشه ای» خواننده را با اشتیاق و علاقه ی فراوانی به دنبال خود می کشاند و به او لذتی پایدار می دهد.
«کیت مک ماهون» همیشه فکر کرده بود پاپ اعظم در مراسم ازدواج پدر و مادرش حضور داشته است. در خانه ی آن ها عکسی از او بود که گویی به پاپ دیگری تعلق داشت، به یک آدم بی روح. زیر عکس نوشته ای به چشم می خورد که ثابت می کرد «مارتین مک ماهون» و «هلن هیلی» در مقابل پاهای پاپ بر زمین زانو زده بودند. هرگز به ذهن کیت خطور نکرده بود که در عکس های عروسی به دنبال تصویری از پاپ بگردد.
به هر حال این یکی از عکس های وحشتناکی بود که عده ای را با کت و شلوار در یک ردیف منظم نشان می داد. اصلاً اگر کیت درست فکر می کرد، متوجه می شد که پاپ پیش از گرفتن آن عکس «دان لوگر» را با قایق پستی به مقصد رم ترک کرده بوده است.
به همین دلیل وقتی «مادر برنارد» توضیح داد که پاپ هرگز نمی تواند حوزه ی حکمرانی خود را ترک کند و حتی در مواقع بروز جنگ قادر به ترک «واتیکان» نیست، کیت متحیر شد ...
کنگره :
PZ۳/ب۹د۴ ۱۳۸۱
کتابشناسی ملی :
م83-22809