امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
4,800
نظر شما چیست؟
کتاب پرنده های انجیر، برگرفته از مصاحبه های نویسنده، آقای سینان آکیوز، روزنامه نگار ترک، با خانم سوادا هاتیوبویچ است. پرنده های انجیر داستانی بر مبنای واقعیت های جنگ بوسنی است.

جنگی که در قرن بیستم و در میانه هیاهوی تبلیغاتی حقوق بشر غربیان در قلب اروپا اتفاق می افتد و همه سازمان هایی به مانند اتحادیه اروپا، ناتو و سازمان ملل که مدعی دفاع از صلح و حقوق بشر هستند، به صرف مسلمان بودن مردم بوسنی چشم بر فجایع عظیمی که در این نقطه از جهان اتفاق می افتد، می بندند و تا آن جا پیش می روند که حتی ورود سلاح و مهمات به بوسنی را نیز تحریم می کنند و در نهایت بوسنی به مدد کمک های چند کشور مسلمان از جمله کشورمان ایران، موفق به مقاومت در برابر جنایتکاران صرب می شوند.

در ابتدا لازم به ذکر است که کتاب پرنده های انجیر (Incir kuslari) واقعیت های تلخی را بیان می کند که خواندن آن قلب انسان را به درد می آورد، البته به نظر می رسد تمام آنچه که در اینجا بیان شده است باز هم قطره ای است در برابر دریای رنج هایی که ملت مسلمان بوسنی متحمل شده اند.

داستان کتاب پرنده های انجیر اثر سینان آکیوز (Sinsn Akyuz)، هر چند در قالبی عاشقانه روایت می شود اما در حقیقت روایت تمام زنان بوسنی در دوران جنگ است.

در بخشی از کتاب پرنده های انجیر می خوانیم:

در زیر درخت انجیر بزرگی که در وسط باغچه مان سایه گسترده بود، بر روی چمن های سبز نشسته بودم. انجیرها در زیر آفتاب گرم ماه آگوست آرام آرام پخته می شدند و بعضی از آن ها بر روی زمین می افتادند. در بر بالای درخت انجیر، پرنده ای قهوه ای رنگ، با جثه ای کوچک و چشمانی سیاه را دیدم. با آن نوک کوچکش مشغول خوردن انجیری بود.

با نگاه به آن پرنده در خاطرات گذشته غرق شدم. به یاد روزی افتادم که خاله مرحومم زمانی که هنوز به خوبی نمی توانستم راه بروم، مرا با خود به تپه تربویچ برده و آن جا با من لی لی می کرد.

ماه ها قبل، فقط در عرض شش ساعت، از بیش از هشتصد خمپاره و توپی که به سمت سارایوو شلیک شده بود، متاسفانه چندتا از آن ها به بیمارستان کوزوو اصابت کرده بود.

تکه های یکی از بمب های صد و بیست میلیمتری که در بخش جراحی بیمارستان کوزوو فرود آمده بود، خاله ما را در سنین جوانی از ما گرفت. باز هم مثل همیشه خاله ام در پیش بینی خود اشتباه نکرده و در این جنگ کشته شده بود. افسوس در زمانی که دوستانش وی را تشییع می کردند، هیچ یک ما آن جا نبودیم. چه کسی می داند حالا مزارش در کجاست؟
صفحات کتاب :
240
کنگره :
‏‫PL248‭‬ ‭/ھ2ی53‭ 1393‬
دیویی :
‏‫‭896/3533‬‬
کتابشناسی ملی :
2844705
شابک :
‫‭978-964-374-417-5‬‬‬
سال نشر :
1393

کتاب های مشابه پرنده های انجیر