پل باولز در کتاب طعمه لذیذ، از محیط خشک و آب و هوایی وحشی، مردی کینه توز و ستمگر و رنجش آن ها سخن می گوید. این کتاب در سال 1991 برنده جایزه «رنا» شده است.
داستان کتاب طعمه لذیذ (The Delicate Prey) درباره درمیس پسر جوانی است که به همراه دو دایی اش که تاجران سرسخت علاقمند به امور دینی هستند، به تجارت چرم می پردازد. آن ها اهل «فیلالا» هستند که در شهر «تابلبالا» به فروش چرم مشغول هستند. روزی آن ها شهر را به مقصد «تسالیت» ترک می کنند. آن ها می بایست از میان افراد قبیلۀ «رجیوبات» عبور می کردند.
رجیوبات، مردمانی بودند که دشمنی دیرینه ای با فیلالاها داشتند. در میانۀ راه، آن ها با مردی که خود را اهل «مانگری»، معرفی می کند دوست می شوند. مرد مانگری با بی رحمی تمام، دایی و سپس دریس را با شکنجه می کشد و اموال آن ها را غارت می کند و به شهر می برد. امّا بر اثر هشیاری پیرمردی فیلالی شناسایی شده و به طرز وحشتناکی کشته می شود.
پاول باولز (Paul Bowles) نویسنده ای آمریکایی است که به سفر و آشنا شدن با فرهنگ های مختلف علاقه زیادی داشته است. او از سال 1947 تا پایان زندگی اش را در مراکش زندگی کرده و به تحقیق و مطالعه در فرهنگ های آن منطقه مشغول بوده و پاول علاقه مند به موسیقی نقاشی و کارهای هنری بوده و از کودکی و خانواده خود به خوبی یاد می کند. از او آثار زیادی در موسیقی و رمان و داستان کوتاه برجای مانده است.
در بخشی از کتاب طعمه لذیذ می خوانیم:
مانگری تفنگ را به گلویش فشار داد و با یک دست اش تکه ای از لباس اش را پاره کرد و کمربند لباس اش را باز کرد و به دورش پیچاند؛ طوری که دریس سردی سنگ را زیر خود احساس می کرد. بعد مرد مانگری چهار تکه طناب آورد و پاهایش را بست. او درست به جهت دیگری خوابانده شده بود و بعد مرد با دست دیگرش لباس های باقی مانده را از تن اش درآورد و مچ دست هایش را با تسمه بست و با تیغ کهنه طناب های زائد را برید.
کنگره :
PS۳۵۵۳ /و۸ط۷ ۱۳۹۳