«غبار غروب» داستانی از سرکشی های دختری جوان است که به زورگویی های جامعه مردسالار نه می گوید. از شهر و خانواده اش جدا می شود و به روستای پدری می رود. اما هنوز نمی تواند به میل خودش زندگی کند. «غبار غروب» نوشته ی «مهدیه عشرتی» زندگی دختری به نام گیسو است که گله به صحرا می برد، گاوها را می دوشد و اما با ذهنی روشن، برای خواسته هایش می جنگد.
بخشی از رمان:
«بچه ها همانجا تو حیاط ایستادند به آرامی از پلکان سیمانی بالا رفتم. نرده ها هنوز همان نرده های چوبی قبل بودند و درست مثل صاحبانش پژمرده و خسته به نظر می رسیدند.
پشت در که رسیدم ضربان قلبم دو برابر شده بود. انگار که داشت از سینه ام بیرون می زد و من بی توجه به اشک هایم که سیل اسا دوی صورتم روان بود به صدای خسته مادر گوش دادم...»
کنگره :
PIR۸۱۵۱ /ش۴غ۲ ۱۳۹۳
شابک :
978-964-374-518-9