امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
6,500
خرید
24,000
5%
22,800
نظر شما چیست؟

کتاب در کوی نیکنامی، نسخه ی 22 از مجموعه کتاب «روزهای انقلاب» می باشد که با قلم فاطمه فروغی و تصویرسازی سعید خالقی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات سوره مهر منتشر شده و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است.

معرفی کتاب در کوی نیکنامی

 کتاب در کوی نیکنامی به روایت دورانی می پردازد که «امام خمینی در روز دوازدهم بهمن ماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت به کشور ایران باز می گردند».
نویسنده رمان حاضر با استفاده از روایت های استناد شده و خبرهای آن دوران، دورانی که ایران پر از «تب و تاب انقلاب» بود را به نگارش درآورده و به روایت روزنامه نگاری به نام «محمود» می پردازد که طی یک رویداد، سر درد و دل را با دخترش «مهتاب» باز می کند و از آن دوران و هیاهویش می گوید.

دانلود کتاب در کوی نیکنامی

نسخه الکترونیک کتاب در کوی نیکنامی را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.

خلاصه کتاب در کوی نیکنامی

دهه ی فجر شده بود و دبیر تاریخ از مهتاب و چند تا از هم کلاسی هایش خواسته بود تا در مورد یکی از وقایع مهم «زمان اتقلاب» کنفرانس دهند. مهتاب هم قرار بود درباره ی ورود حضرت امام کنفرانس دهد و برای همین از پدرش خواسته بود به وی کمک کند. پدر مهتاب شروع کرد و از خاطرات آن زمان صحبت کرد.
پدر مهتاب از خاطراتش این گونه می گوید: « 16 یا 17 سال سن داشتم. خانه مان طرف های امام زاده حسن بود توی یکی از همان کوچه های باریک و بلندی که خیابان دکتر اقبال را به خیابان شاه آباد وصل می کرد. حیاط چهارگوشی داشتیم که با سه پله ی آجری به کوچه می خورد. سه طرف حیاط، اتاق بود؛ هر طرف، دو اتاق، با یک راه رو میانشان. دو اتاق سمت راستی، دست ناصر آقا و زنش هاجرخانم و دو بچه شان سهراب و مهتاب بود. تو اتاق های سمت چپی، دایی حسین و زن دایی شهربانو و دو فرزندشان علی و فاطمه زندگی می کردند.»
این طوری شد که آقا محمود داستان ما، توی خاطراتش غرق شد و مخاطبان را هم با خودش به سال های 57 برد. می توانید ادامه داستان را در کتاب در کوی نیکنامی دنبال کنید و از خواندن آن لذت ببرید.

برشی از متن کتاب

حدود ساعت ۹ شب به خانه رسیدم. با خستگی چهار طبقه پله را بالا کشیدم. زنگ نزدم. با کلید در آپارتمان را باز کردم. سلام دادم. سیمین یک وری روی کاناپه نشسته بود و با کف دست راست، گردن و کتف چپش را می مالید. نیم نگاهی بهم کرد و با سر جواب سلامم را داد. مهتاب، سرش را روی متکا گذاشته بود و پهن شده بود روی فرش؛ تند و تند از داخل ظرف بلوری بزرگی پفیلای پنیری بر می داشت و می خورد. هر دو چشم به صفحه ی تلویزیون داشتند. یکی از همان سریال های کش دار پخش می شد. مهتاب به شنیدن صدایم نیم خیز شد و آهسته گفت: «سلام بابایی!»
چشم چرخاندم توی هال. سهراب را ندیدم. پرسیدم: «سهراب کجاست؟»
سیمین بی آن که چشم از تلویزیون بردارد، با بی حوصلگی و حواس پرتی گفت: «تو اتاقشه. دارد با کامپیوتر بازی می کند!»
این جواب یعنی هیس! یعنی حوصله ندارم. یعنی مگر نمی بینی درد دارم؟ یعنی مگر نمی بینی داریم سریال نگاه می کنیم؟ می دانم که تا شروع آگهی تجاری باید ساکت بمانم. لباس عوض می کنم. آبی به دست و روم می زنم قبل از برگشتن به حال، سری به اتاق مهتاب و سهراب می زنم. سهراب، دو دستی دسته ی بازی را چسبیده بود و با چشمان وق زده زل زده بود به مانیتور کامپیوتر و بازیکنان فوتبالیست و توپ را جا به جا می کرد.
- چطوری، بابا؟
- سلام، خوبم.
چشم از مانیتور برنداشت.
- حالا چند چندی؟
- دو هیچ عقب ام! همه اش تقصیر این دسته است. این دکمه اش خرابه.
- وقت کردی، یک کم استراحت کن. چشمات داره از کاسه در می آد.
- اه، بابا... من همین الآن نشسته ام پای کامپیوتر. مگر مهتاب می گذاره. برگشتم و گوشه ی کاناپه، کنار سیمین نشستم. نمی توانستم همراهشان سریال ببینم. اذیتم می کرد؛ حتی صدایش به قول مهتاب، روی اعصاب بود.
تبلیغات که شروع شد، سیمین به طرفم چرخید و پرسید:
- شام خورده ای؟
- نه!
- غذا توی یخچاله. خواستی، بگذار تو مایکروفر گرم بشه بخور.
- شما چی؟
- پیش پات خوردیم. بچه ها گرسنه شون بود؛ هوس پیتزا هم کرده بودند. جات خالی، گرفتیم و خوردیم. هر چند که جناب عالی از این جور چیزها خوشت نمی آد. مهتاب از جا جهید و گفت: «این جور چیزها، نه؛ فست فود. بابایی، فست فود دوست نداره.»
جواب ندادم. چشم به تلویزیون دوختم. زن میان سالی در حال تبلیغ یک جور کرم ضد چروک بود. مهتاب با دیدن زن، رو به سیمین گفت: «ببین مامان... این خانم چه قدر شبیه سهیلا جونه!»
سیمین، چینی به پیشانی اش انداخت و پرسید:
- کدام سهیلا؟
مهتاب، ذوق زده گفت: «خانم سهیلا نیک گفتار؛ همکارت.»

درباره نویسنده کتاب در کوی نیکنامی

فاطمه فروغی متولد سال ۱۳۵۰، در رشته علوم تربیتی با گرایش مدیریت آموزشی تحصیل کرده و از سال ۱۳۷۳ همکاری ‌اش را با مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری آغاز نموده است. در حال حاضر مسئول دفتر آموزش مکاتبه‌‎ ای داستان‌‎ نویسی حوزه هنری است.

خرید کتاب در کوی نیکنامی

نسخه چاپی کتاب در کوی نیکنامی را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.

دانلود کتاب در کوی نیکنامی

مشخصات کتاب در کوی نیکنامی در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: سوره مهر
نویسنده: فاطمه فروغی
تعداد صفحه: 104
موضوع: داستان ایرانی
قالب: چاپی و الکترونیک

 

صفحات کتاب :
104
کنگره :
PIR۸۱۶۵ ‭/ر۹۸۶‏‫‬‮‭د۴۳ ۱۳۹۳
دیویی :
[ج]۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
۳۷۰۴۶۷۸
شابک :
978-600-175-860-7‬‬‬
سال نشر :
1393

کتاب های مشابه در کوی نیکنامی