کتاب منسفیلد پارک pdf

کتاب منسفیلد پارک اثری کاملا متفاوت از آثار جین آستن است. این کتاب، داستان پر فراز و نشیب دختری حساس، خوش قلب و محجوبی را روایت می کند که شاهد ماجراها، دسیسه ها و عشق های آدم های دور و بر است و در گرداب حوادث احساسات خود را مهار می کند.

رمان منسفیلد پارک (Mansfield Park) در سال 1814 چاپ شد و به خاطر شهرتی که جین آستین قبلاً با انتشار 2 کتاب عقل و احساس و غرور و تعصب پیدا کرده بود، به سرعت به فروش رفت. بسیاری از منتقدان، منسفیلد پارک را متفاوت با سایر آثار جین آستین دانسته اند.

خوانندگان آثار او هم با خواندن آن متعجب شده اند. این کتاب از کتاب های دیگر آستین مدرن تر است و شاید به خاطر همین است که با سایر آثار او متفاوت است. در این رمان، آداب و رسوم و مراوده های اجتماعی در بسیاری از موارد با اصول اخلاقی در تعارض قرار می گیرند. آدم ها هم در این رمان 2 دسته اند: دسته ای از امیال و خواسته هایشان تبعیت می کنند و دسته ای دیگر به وظایف خود پایبند می مانند. این اتفاقی است که در بیشتر رمان های معاصر هم می افتد.

سبک نویسندگی جین آستن (Jane Austen) از آن سبک هایی است که هنوز خیلی ها آن را سبک واقعی رمان می دانند. داستانی طولانی با ذکر همه جزئیات و توصیف دقیق همه شخصیت ها و افکار و احساسات شان با این تفاوت که این رمان از نوع کتاب های بازاری نیست که فاقد ارزش های ادبی باشد.

تنها نکته اش این است که به سبک آثار قرن نوزدهم یعنی رمان های کلاسیک نوشته شده است. جین آستین زنی است که نوشتن را جدی گرفته و همین باعث ماندگاری نام او در تاریخ ادبیات جهان شده است.

سر تامس برترام برای کمک به زن برادرش، که دچار تنگدستی شده، دختر برادرش، فانی پرایس، را نزد خود می آورد و در کنار فرزندان خود تام، ادموند، ماری و جولی بزرگ می کند. غم و رنج فانی به علت جدا شدن از خانواده خیلی زود، بر اثر محبتی که دومین پسر عمویش ادموند به او ابراز می کند، تخفیف می یابد. سال ها سپری می شود و وضعیت مالی سر برترام دیگر چون گذشته شکوفا نیست و او مجبور می شود که برای کار مدتی طولانی به هند سفر کند.

در غیاب او، ماری با آقای راشوورث نامزد می شود که جوانی ثروتمند اما بی ارزش است و در حوالی منسفیلد، محل زندگی خانوادۀ برترام، ملکی دارد. خواهر زن و برادر زن کشیش محل، مری و هنری کرافورد، نزد او می آیند و ادموند شیفتۀ مری می شود. فانی، که محبتش به پسر عمو به احساسی عمیق تر تبدیل شده است، بسیار اندوهگین می شود؛ در حالی که ماری، اگرچه نامزد دارد، به دعوت های هنری پاسخ می دهد. بازگشت آقای برترام به بسیاری از این وقایع سر و سامان می دهد.

ماری با راشوورث ازدواج می کند و هنری، که پس از مدتی غیبت به دهکده بازگشته است، متوجه فانی می شود و از او تقاضای ازدواج می کند. اما فانی، با توجه به مخالفت کامل عمو، به او جواب رد می دهد. وقایع، یکی پس از دیگری، به سرعت روی می دهد. ماری با هنری فرار می کند و جولی همراه عاشقی ناباب به نام آقای ییتس خانه را ترک می کند. رفتار مری در این حالت چشمان ادموند را باز می کند.

در بخشی از کتاب منسفیلد پارک می خوانیم:

نگران نباش. این بیشتر از دو هفته طول نخواهد کشید و اگر این دو هفته بتواند او را نابود کند کارش تمام است. کاری هم از دست کسی بر نمی آید. مطمئن باش صدمه ای به او نمی زنم. دوست دارم کاری کنم که محبتش را نشان دهد و هربار که من را می بیند لبخند بزند و سرخ شود.

همیشه صندلی کناری من را برای خودش رزرو کند و تا دهان باز می کنم از شدت هیجان نفس نفس بزند. سعی کند افکارش را بر افکار من منطبق کند و از شادی های من لذت ببرد. تمام تلاشش را بکند که من را بیشتر در مِنسفیلد نگه دارد و وقت رفتنم از بدبختی زار بزند. فکر نمی کنم چیز زیادی خواسته باشم.